یادها و خاطره ها
در عملیات فتح المبین که گروه ما هم در آن شرکت داشتیم و مسئولیت حمل مهمات و آماده کردن موشکهای آرپی چی بر عهده مان بود در روز دوم عملیات هوا بارانی و به شدت باران می بارید...

 

نوید شاهد ایلام

 
خاطراتی از شهید خیدان ملکشاهی اصل
 
خستگی ناپذیری شهید
بنده صفر خدایی عضو گروه برادر شهید خیدان ملکشاهی اصل خاطراتی که از برادر شهید خیدان دارم گوشه بسیار کوچکی از آن بازگو می کنم، این برادر در اولین روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران با تمام وجود شیفته انقلاب اسلامی افتاد و پیش حضرت آیت اله مرحوم حاج عبدالرحمن حیدری رفت و از ایشان اجازه تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در بخش ملکشاهی گرفت و در آن وقت پایگاهی جهت رسیدگی در بین مردم نبود تا زمان برقراری پایگاه به امور مردم رسیدگی می کرد و این فعالیت ادامه داشت تا زمان حمله رژیم عراق علیه ایران اسلامی در آن وقت بلافاصله گروهی به نام گروه ضرت تشکیل داد، و از طریق استانداری ایلام آن وقت اسلحه و مهمات در اختیار ماهها گذاشتند و مشغول به کار مین گذاری شدیم از گول گردل که خط مقدم بود جهت ضربت زدن به دشمن هریک غیر از اسلحه و مهمات هر کدام یک مین 19 کیلویی ضد تانک بدوش گرفتیم و خود شهید خیدان که فرمانده گروه بود 2 تا مین ضد تانک به دوش می گرفت و تمام جاده های خاکی دشمن را مین گذاری می کردیم .
 در این فعالیت چندین ماشین سنگین و تانک منهدم کریدم و یک روز این برادر شهید کلیه گروه جمع کرد و گفت یک ماموریت بسیار سنگینی در پیش داریم باید او را انجام دهیم ماها درجواب ایشان اعلام آمادگی کریدم و گفت آماده باشند تا دستور حرکت یک روز دستور حرکت به ماها داد و به طرف دشمن حرکت کردیم تا منطقه چنگوله رفتیم چیزی برای ماها نگفت تا وقتی خطوط مقدم جبهه دشمن پشت سر گذاشتیم آن وقت گفت برادران بیایید تا ماموریت خودمان را برایتان اعلام کنم ایشان اظهار داشت من در نظر دارم برویم جاده نظامی دشمن که از خاک عراق می آید بگیریم که اگر ماشین دشمن آمد افراد او را دستگیر کنیم، شاید از انها اطلاعات لازم بگیریم و گرنه این جاده نظامی را مین گذاری می کنیم و بر می گردیم که از ساعت یک شب تا 10 صبح یکسره مشغول شدیم و  جاده را مین گذاری کردیم و بازگشتیم.

شجاعت شهید
در منطقه بان رحمان که در آن وقت پایگاه دشمن بود در لب رودخانه گاوی یک دستگاه تانک یک سنگری درست نموده بودند و اول صبح زود آن تانک در آن سنگر موضع می گرفت و نیروهای خودی را زیر رگبار گلوله می گرفت باز ایشان به ماها گفت یا باید کلیه گروه شهید بشویم یا این تانک را منهدم بکنیم تا اینکه یک شب جهت عملیات و نابود کردن تانک به طرف بان رحمان حرکت کردیم و خواستیم در نزدیکی سنگر تانک کمین گرفتیم متاسفانه وقتی به نزدیکی تانک رسیدیم و شخص خودم به ایشان گفتم خیدان مواظب باشید نکند اطراف تانک مین گذاری کرده باشند، در جواب گفت نترس ما برای اسلام و قرآن دفاع می کنیم و یک مرتبه ایشان با مین برخورد نمود و به درجه رفیع شهادت نائل آمد، و ما توانستیم که پیکر شهید را از دست بعثیون نجات دهیم.

شجاعت شهید
در عملیات فتح المبین که گروه ما هم در آن شرکت داشتیم و مسئولیت حمل مهمات و آماده کردن موشکهای آرپی چی بر عهده مان بود در روز دوم عملیات هوا بارانی و به شدت باران می بارید، در منطقه دال پری مستقر بودیم و آن منطقه یک رودخانه بزرگی دارد در آن روز بارانی هیچ کس نمی توانست از آن عبور کند و راه ماشین هم قطع بود و از خط مقدم نیرو و مهمات می خواستند این مرد شجاع 21 نفر با اسلحه و مهمات کامل که از رودخانه نمی توانستند عبور کنند یکی یکی به دوش می گرفت و از رودخانه عبور می کرد و با تمام وجود به آنها می گفت برادران به کمک برادران خود بشتابید. این خاطره ها را هیچ وقت از شجاعت این شهید گرانقدر فراموش نخواهم کرد.
 
 
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده