چهارشنبه, ۱۳ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۲
بعد از حادثه دلخراش اصابت موشک توسط آمریکا به هواپیمای مسافری ایرباس در 12 تیرماه 1367 نخستین گروهی که به محل سقوط هواپیما در خلیج فارس رسید یک تیم غواصی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود به فرماندهی «منصور قاسمی» از پاسداران نیروی دریایی سپاه بود که شاهد صحنه های عینی این فاجعه بوده وی در گفتگوی تلفنی با نوید شاهد هرمزگان ماجرای و نحوه تفحص پیکرهای شهدا را تشریح می نماید.
به‌گزارش نوید شاهد هرمزگان سرهنگ منصور قاسمی فرمانده یکی از تیم‌های غواصی نیروی دریایی سپاه پاسداران ؛ اولین تیمی که سر صحنه سقوط هواپیما رسیده... تاریخ دوازدهم تیرماه برای همیشه در کنج ذهن او با همه جزئیاتش ثبت شده ؛ همه لحظه‌های سخت عملیات جستجو و پیدا کردن اجساد و قطعات هواپیما... همه نگاه‌ها، حرف‌ها، اشک‌ها، غصه‌ها...همه آن چیزهایی که کنار هم قرار گرفتند و دوازدهم تیرماه 1367 را در تقویم کشورمان ماندگار کردند ؛ آن یکشنبه تلخی که سندی دیگر شد بر مظلومیت مردم بی‌دفاع کشور ما مقابل حریف تا دندان مسلح.
آنچه در ادامه می‌خوانید بازخوانی عملیات جستجوی این حادثه، در گفت‌وگوی تلفنی نوید شاهد هرمزگان  با سرهنگ منصورقاسمی فرمانده تیم غواضی آن زمان می باشد:

اولین گروه تفحص رسیدیم /جنازه که نه، قطعات بدن  و  هواپیما  بالا می آوردیم!/ کابوسی که یک صندلی ، مادر وطفلی درآغوش به بار آورد

روز  حادثه  و موقع اصابت موشک و انفجار و سقوط هواپیما  کدام منطقه بودید؟
من و بچه های تیم غواصی از ساعت هشت صبح همان روز یعنی دوازدهم تیر، به یک ماموریت نظامی در منطقه تنگه هرمز اعزام شده بودیم ساعت نه و نیم صبح  درحال اجرای یک عملیات غواصی مجزا بودیم.نزدیک ساعت ده و نیم  یادم است که موقع اعلام حادثه من خودم در عمق 35 متری مشغول غواصی بودم که دیدم بچه‌ها دارند طناب مخابره من را تند تند می‌کشند، با خودم گفتم حتما اتفاقی افتاده، سریع خودم را رساندم بالای آب. پرسیدم چیزی شده؟ 
اولین گروه تفحص رسیدیم /جنازه که نه، قطعات بدن  و  هواپیما  بالا می آوردیم!/ کابوسی که یک صندلی ، مادر وطفلی درآغوش به بار آورد
گفتند الان با بیسیم تماس گرفتند و گفتند که به سمت جنوب شرقی جزیره هنگام بروید. آنجا یک هواپیما مورد هدف قرار گرفته. ما هم سریع وسایل را جمع و جور نموده و به اون سمت حرکت کردیم.

اون موقع مسئولیت شما چه بود؟
من فرمانده تیم غواصی منطقه یکم نیروی دریایی سپاه بودم.

از جزئیات حادثه خبر داشتید؟
نه اصلا هیچ اطلاعی از جزئیات حادثه نداشتیم. فقط آن لحظه پیام اعزام به ما رسید و ماهم حرکت کردیم.با آن قایق‌های تندرویی که ما داشتیم،‌چیزی حدود ده تا پانزده دقیقه طول کشید که ما به موقعیت مورد نظر برسیم. اولین گروهی بودیم که رسیدیم 

اولین چیزی که در محل حادثه دیدید چه بود؟
هیچ چیز و آثاری بر روی آب دیده نمیشد، هیچ نشانی از حادثه نبود...چون هواپیما در آسمان متلاشی شده‌بود، در محدوده وسیعی پراکنده شده بود و ما در لحظات نخست هیچ‌ نشانه‌ای از سقوط پیدا نکردیم. آن زمان جی‌پی‌اس هم نبود تا موقعیت دقیق جغرافیایی سقوط هواپیما را پیدا کنیم. هوا هم به شدت گرم بود و تا چشم کار می‌کرد روی سطح آب چیزی نبود. چیزی حدود 20 دقیقه روی آب چرخیدیم و هیچ خبری نبود. ، تصمیم گرفتیم که برگردیم سر ماموریت قبلی‌مان، اما همین که داشتیم با قایق دور می‌زدیم که برگردیم سر ماموریت قبلی‌مان، من احساس کردم که در فاصله ای دورتر یک شیء مشکی رنگی روی آب شناور است. به ناخدا گفتم که برو به آن سمت ببینیم چه چیزی روی آب است؟ آنجا که رسیدیم دیدم که آن شیءمشکی رنگ، یک چادر مشکی زنانه است که همه جایش سوراخ سوراخ شده و این چادر شد راهنمای ما که بدانیم حادثه سقوط هواپیما واقعیت دارد و همین جا هم اتفاق افتاده و ما اشتباه نیامده‌ایم.
ما همانجا روی آب نشان گذاشتیم و فهمیدیم که بقیه اجزای هواپیما هنوز زیر آب هستند و بالا نیامده‌اند. از آن ساعت به بعد بود که کم کم اشیای سبک تر هم بالا آمدند.
اولین گروه تفحص رسیدیم /جنازه که نه، قطعات بدن  و  هواپیما  بالا می آوردیم!/ کابوسی که یک صندلی ، مادر وطفلی درآغوش به بار آورد

چه چیزهایی بر روی آب مشاهده نمودید؟
اشیای سبک مثل سوغاتی‌هایی که مسافرها با خودشان داشتند، یادم است یک عالمه گردو روی آب شناور شده بود... یا چندتا عروسک روی آب آمده بود. جلیقه‌های نجات مسافرها که تکه پاره بودند ... اینها چون وزنی نداشتند کمی بعد از حادثه روی آب آمدند.
 شما اولین گروهی  بودید که به  صحنه  و محل سقوط هواپیما رسیدید؟

بله!  مدتی بعد ، شناورهای دیگرهم آمدند، نیروهای غواص ارتش، سپاه، بالگردهای نیروی دریای و ... نیروهایی از اداره بنادر، کشتی‌رانی ، شیلات حتی لنج‌ها و قایق‌های مردمی که ماجرا را شنیده بودند خودشان را رسانده بودند به منطقه حادثه.... طوری که منطقه یکدفعه شلوغ شد. همه برای کمک آمده بودند 
بعد گذشت مدت زمانی کم کم  اجساد و تیکه هایی از آن بر روی آب بالا آمدند چون اجساد وقتی در آب می‌افتند تا آن جمود نعشی در آنها رخ ندهد بالا نمی‌آیند، به‌خاطر همین کمی طول کشید تا خودشان را نشان بدهند.

عملیات غواصی  و تفحص اجساد را چطور آغاز نمودید؟
ازهمان زمانی که اجسام سبک آرام آرام روی آب آمدند، به این نتیجه رسیدیم که سقوط دقیقا در همین منطقه بوده و از بعدازظهر همان روز عملیات های غواصی در عمق 35 و 40 متری آب شروع شد.

چه مدتی این عملیات  طول کشید؟
حدود دو هفته...آخرین جنازه دو هفته بعد از سقوط پیدا شد؛ ‌جنازه که می‌گویم شما فکر نکنید یک بدن کامل بود، نه...تکه‌ای بود از بدن یک انسان.

از نحوه عملیات بیشتر توضیح بدهید؟

ما علاوه بر پیدا کردن اجساد ؛ دنبال قطعات هواپیما هم بودیم ، بخصوص جعبه سیاه هواپیما که پیدا نشد . عملیات خیلی سخت و متاثرکننده بود. چون اجساد قطعه قطعه شده بودند. یکسری خودشان بالا می‌آمدند اما خیلی‌ها را بچه‌های غواص از دل آب بیرون کشیدند. یادم است که مثلا بارها پیش آمد که ما یک تکه از یک جسد را از عمق دریا بالا بیاوریم، مثلا یک پای قطع شده دستمان بود و می‌آمدیم بالا....نصفه‌ای از تنه یک کودک را می‌کشیدیم بالا...


اولین گروه تفحص رسیدیم /جنازه که نه، قطعات بدن  و  هواپیما  بالا می آوردیم!/ کابوسی که یک صندلی ، مادر وطفلی درآغوش به بار آورد

 با اینکه هواپیما 290 سرنشین داشت اما قطعاتی از پیکر 190 مسافر پیدا شد، که ما احتمال می‌دادیم که بقیه مسافرها حتما درکانون انفجار بوده‌اند که اثری از آنها نیست، چون دوتا موشک به هواپیما خورده بود.پیکر های صد شهید پودر شده بودند.


نحوه انتقال اجساد بعد از تفحص  چگونه بود ؟

 در این مدت از اجزای هواپیما و اجساد هرچه پیدا شد به ساحل منتقل شد، البته هنوز هم خیلی ازقطعات هواپیما زیرآب مانده و اگر از آب خارج شود می‌تواند به عنوان یک سند جنگی در موزه نگهداری شود.


سخت ترین خاطره ای  که در مدت تفحص و انتقال اجساد شهدا به یاد یادتان مانده بازگو نمایید ؟


تمامی صحنه‌ها ، متاثر کننده‌بودند و واقعا هنوز هم خیلی وقت‌ها جلوی چشمم می‌آیند و اصلا نمی‌شود آنها را فراموش کرد، چون خیلی تکان‌دهنده بودند... اما یادم است که موقعی که داشتیم قطعات بزرگتر هواپیما را بالا می‌کشیدیم، به یک قطعه‌ای برخوردیم که هنوز سه تا صندلی به آن وصل بود. وزن زیادی هم داشت. من و یکی از همکارانم این را بالا می‌کشیدیم. همین‌طور که داشتیم در عمق آب بالا می‌آمدیم من به همکارم گفتم که من می چرخم به سمت داخلی این قطعه هواپیما ، تو از آن طرف هوای من را داشته باش. اما همین که سمت صندلی‌ها چرخیدم، دیدم یک مادری هنوز روی صندلی نشسته و دختر بچه‌ای حدودا سه ساله را درآغوش گرفته  صحنه شدیدا متاثرکننده‌ای بود. این زن تا آخرین لحظه ، بچه‌اش را رها  نکرده بود، و طوری شده‌ بود که بعد از شهادتشان  هم، دست‌هایش دور این بچه قفل شده بودند و حتی داخل آب هم بچه از مادرش جدا نشده بود. چون کمربندش را هم باز نکرده‌بود، از صندلی هواپیما جدا نشده بود و با همان صندلی رفته بود زیرآب. که من اینها را آوردم بالا و تحویل دادم و فکرمی‌کنم این تلخ‌ترین صحنه‌ای بود که دیدم. هنوز که هنوز است گاهی اوقات که با خانواده کنار ساحل میروم این خاطره برایم زنده میشود بطوری که آنجا را ترک میکنیم.

گفتگو از مرضیه ناکوئی درگزی 11تیرماه 1397


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده