دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۴
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون (قرآن كريم) و البته گمان نبريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند بلكه آنان زندگانند كه در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.
فرازی از زندگینامه شهید صادق شاهوند

 شهيد صادق شاه وند در سال1343 در محله شهيد آباد قلهك چشم به جهان گشود و براستي كه او همانند نامي كه برايش برگزيده بودند صادق بود و صداقت را در تمام مراحل زندگيش از همان اوان زندگي مراعات می کرد از كودكي بسيار مظلوم و صبور و با محبت بود و از استعداد والايي نيز بهره مند بود هنگام كيه پاي در دبستان نهاد در كنار درسهايش به فراگيري قرآن پرداخت علاقه اي شديد به قرآن مجيد و ائمه اطهار (س) داشت و روح جستجوگرش را دائماً در اين زمينه ها با پرس و جوهاي مختلف آگاه می ساخت.
وي با شركت در مراسم مذهبي هرچه بيشتر از چشمه زلال معنويت و ايمان بهر همند گشته و در اوان نوجواني تحت نظر یکی از مربيان قرآن براي فراگيري آن با دوستانش هيأتي تشكیل داد كه هر هفته بطور مدام در منزل یکی از دوستانش جهت آموزش قرآن فراهم مي آمدند و او در آن جلسات مسئوليت برگزاري جلسات را بعهده مي گرفت و خود نيز به قرائت قرآن علاقه وافري داشت و آنرا با صوت دلپذير و زيبايي تلاوت مي نمود وي عاوه بر پيشرفت در اين زمينه در فراگيري دروس مدرسه نيز از استعداد فوق العاد هاي برخوردار بود و علاقه زيادي نسبت به تحصيل علم از خود نشان مي داد كه در همين رابطه بارها جوائز ارزنده اي از سوي مسئولين ذيربط دريافت داشت كه آن نيز خود نشاني از هوش سرشار وي داشت. در برخورد با خانواده و اقوام بسيار متين و با محبت بود انساني كم حرف و پركار بود. و به صله رحم اهميت فراواني مي داد و یکی از خصوصيتهاي بارز او همانگونه كه اشاره رفت راستگويي و امانتداري بود و در صداقت و راستگويي زبانزد همگان بود و از غيبت و بدگويي نسبت به ديگران نفرت داشت و اگر كسي هم نسبت به او بدي كرده بود هيچگاه حاضر نمي شد در غياب او از وي بدگويي شود و هميشه سعي بر اين داشت تا مشکلات ديگران را به هرنحوي كه بود حل نمايد و خلاصه بسيار ايثارگر و خداجو و مهربان بود هرچند كه او در زندگي از مشکلات فراوانی برخوردار بوداما هيچگاه در مقابل آنان سرفرود نمي آورد و با روحيه متعالي و والايي كه داشت با صبر و درايت برآنان غالب مي گشت و هيچگاه در مقابل مشکلات و ناملایمات شكوه و گلایه نمي نمود و حتي به ديگران نيز روحيه مي بخشيد بسيار مودب و با وقار بود و به لحاظ آشنايي و جوششي كه با مردم داشت همه او را دوست مییداشتند در كارهايش هيچگاه اخلاص را از ياد نمي برد و هيچ وقت آنرا براي ديگران بازگو نمي كرد. با اوجگيري انقلاب شكوهمند اسامي ايران همانند ديگر جوانان پرشور و انقلابي در بارور گشتن نهال انقلاب نقش خود را ايفاء كرد و با شروع جنگ تحميلي رژيم سرسپرده و بعثي صيهونيستي عراق از آن جمله پاسداراني بود كه در پشت جبهه چهره معصوم و هميشه خندانش صفاي عاشقانه اش را به  تصوير مي كشيد و رخ مي نماياند.آري او از جمله ايثارگراني بود كه شوق حضور در ميادين نبرد مدام وسوسه اش مي كرد و بخوبي معلوم بود كه او نيز با حضور در جبهه ها شهيد خواهد شد زيرا آنانكه اهل شهادتند از چهر ه هايشان معلوم است و نگاهشان از نمازشان و از تهجد و گريه هايشان و از برخوردهاي صميمي و پر محب تشان و از خلوص و بي ريائشان و از شور و شوق و حركاتشان و او نيز از خيل بي شمار آن حماسه آفريناني بود كه حدس مي زدي از حجله گلچين شده هاست و براستي كه او از قافله نور بود و از كاروان جان كه تن را نردبان ترقي روح كرده بود و از دنيا پلي ساخته بود براي عبور از آن و رسيدن به آخرت سرتاپا ايمان بود و اخاص و از حركاتش بخوبي معلوم بود كه مسافر است و عزم سفر دارد و سوز مناجاتش نيز نشاني از آن داشت كه مهاجر است و شوق شهادتش گواه آن بود كه شهيد خواهد شد. آري او اسماعيل بود كه ذبيح راه اسلام شد و ابراهيمي بود كه اسماعيل حيات را در راه رضاي خدا فدا كرد يك بسيجي بود و سربازي از جيوش امام عصر (عج) سربازي استوار و مقاوم پاسداري رشيد و با صفا و همانند سفيري بود كه از سفارتخانه عشق خميني به معبدگاه محبت حسيني رفت تا اسلام خميني روح الله را به حسين ثارالله برساند و مي رفت تا به دربار ديوسيرتان بتازد و بذر آزادي را در ظلمتكده ديار عراق بپاشد و او منتظر فجر بود تا فجور را بر سر فاجران منفجر سازد و پرچم عدل و داد را برفراز سرزمين كفر و رستگاه نابرابري به اهتزاز درآورد و در اين راه ايثارگري مي خواست كه تن به شهادت سپارد و با خون سرخ خود پاسدار ارزشهاي والاي الهي باشد كه سرانجام او نيز به مرگ سرخ تن در داد بهمين جهت در عمليات عاشورا كه در منطقه عملياتي ميمك در جبهه هاي مرزي استان ايلام آغاز گشت با شور و شوق وصفناپذيري در آن شركت جست و سرانجام جان شيرين را در قلل آن ديار تقديم جان آفرين كرد و شهيد راه ايمان گرديد تا جاده آن هموار گردد و رهرواني چند از پيشروان گردند. آري صادق رفت اما راه او پايان ناپذير است چرا كه ياران صادق به نوبت ايستاده اند و از هر قطره خون او و ديگر شهداي بخون خفته مان رزمنده اي بپا مي خيزد و ساح خوني نشان را برم يگيرد و با اراده اي آهنين تر و عزمي راسخ تر و با گامي مطمئن تر و باقلب لبريز از ايمان و با سينه اي پرسوز و آه راه، او و تمامي شهدا را پي مي گيرد و خيل عظيم رزمندگان راه صادق ادامه خواهد داشت تا زمانيك‌ه ايران اسامي به مرز پيروي رسد و ريشه كفر و نفاق را با سرنگوني صدام تكفيري از بن بركنند. به اميد آنروز كه چندان هم دور نيست.
ارزانيش باد آن حيات جاويد
به اميد فتح كربلا و آزادي قدس والسلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده