زندگینامه شهید محمود اخلاقی
نوید شاهد- محمود اخلاقي، ششمين فرزند عبدالحسين و طاهره افتخار، در دوم آبان ماه سال 1340 ، در شهر كرمان متولد شد. محمود از همان اوایل كودكي، به كمك مادرش كه بزرگترين راهنما و معلم او بود، به فراگيري قرآن كريم پرداخت. استعدادهاي نهفته در روح و ذات او شكوفا شد. سعي و تلاش مادرش موثر واقع شده و قدرت فهم و درك محمود در مرتبه اي بالا قرار گرفت.
پیرو ولایت فقیه باشید

نوید شاهد : محمود اخلاقي، ششمين فرزند عبدالحسين و طاهره افتخار، در دوم آبان ماه سال 1340 ، در شهر كرمان متولد شد.

محمود از همان اوایل كودكي، به كمك مادرش كه بزرگترين راهنما و معلم او بود، به فراگيري قرآن كريم پرداخت. استعدادهاي نهفته در روح و ذات او شكوفا شد. سعي و تلاش مادرش موثر واقع شده و قدرت فهم و درك محمود در مرتبه اي بالا قرار گرفت.

در 6 سالگي، در كنار مادر نماز مي خواند و در همين سن بود كه براي كسب علم و دانش، به مدرسه سعيد راه يافت.

در مدرسه، از امكانات ويژه اي براي آموزش برخوردار نبود، اما چون قبل از دبستان، قرآن را فراگرفته بود دوران ابتدايي را به خوبي پشت سرگذاشت. محمود دانش آموزي كوشا، جدي و منظم و علاقه مند به درس بود و مورد توجه اولياء مدرسه.

پس از گذراندن دوره ابتدايي و راهنمايي، وارد دبيرستان (شاهپور) شد و بعد به دبيرستان نظام رفت.

علي رغم مقررات سخت، و جو حاكم بر دبيرستان، به فعاليت و مبارزه عليه رژيم مي پرداخت. يك روز صبح كه مراسم صبحگاهي انجام مي شد، و پرچم شاهنشاهي را بالا مي بردند، محمود خود را به پرچم رساند و آن را از جايش كند، و به پايين پرت كرد اين عمل، باعث بازداشت و زنداني شدن او گرديد.

يك بار هم با وجود مقررات دبيرستان نظام شاهنشاهي، كه حاكم بود، محمود با يكي از دوستانش (آقاي مختاري) تصميم مي گيرد به جاي سرود شاهنشاهي، يك سرود انقلابي تهيه ، و آن را اجرا كند. اين عمل هم باعث شد مجدداً بازداشت و زنداني شود. سرانجام چون محيط دبيرستان، براي او غير قابل تحمل بود و از نظر عبادي و فعاليت هاي سياسي آزادي نداشت تصميم گرفت، آن جا را ترك كند. مسئولين مدرسه خيلي سخت مي گرفتند. پدر محمود با زحمت فراوان موفق شد، با پرداخت مبلغي به طور ماهيانه، او را از دبيرستان نظام بيرون آورد، و مجدداً در دبيرستان شاهپور ثبت نام كند.

اين زمان، مصادف با سال 1357 ، و مبارزات مردم، عليه رژيم و حكومت شاه بود.

محمود، با تكثير و پخش اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام خميني (ره)، در كرمان و رفسنجان با امت انقلابي همگام شد.

مركز عمده ي تشكيلات انقلابي مساجد بود و مهمترين تصميمات و فعاليت ها از مسجد جامع شروع مي شد.

در مسجد جامع نمايشگاه كتابي برپا شده بود كه در آن كتب و نوارهاي استاد شهيد مطهري و شهيد دكتر علي شريعتي، نوارهاي حضرت امام (ره)، از طريق همين نمايشگاه به دست مشتاقان مي رسيد.

محمود در پايين آوردن مجسمه هاي ميادين شهر، نقش به سزايي داشت در حالي كه ممكن بود مأمورين شهرباني و ژاندارمري، هر لحظه سر برسند، ولي او با شجاعت تمام به كارش ادامه مي داد.

محمود پس از ترك دبيرستان نظام، مدتي در تحصيلش وقفه ايجاد شد ولي پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، بار ديگر به تحصيل روي آورد و احساس مي كرد، تلاش در راه كسب علم، فضيلت ويژه ي خود را دارد و به همين جهت با حفظ فعاليت هايش، و با پشتكار فراوان به مطالعه و فراگيري درس ها پرداخت. و براي كنكور سراسري نيز، خود را آماده كرد.

علاقه به ادامه تحصیل داشت که به دلیل فعالیت سپاه فرصت نکرد

محمود در رشته ي رياضي و فيزيك، با معدل عالي قبول شد و ديپلم گرفت. يكي از آرزوهاي محمود، ادامه ي تحصيل در دانشگاه بود كه به دليل فعاليت در سپاه،(اوايل جنگ) فرصت آن را پيدا نكرد.

در آن زمان حزب دمكرات و حزب كومله مسايل و مشكلاتي را در كردستان به وجود آورده بودند و نسبت به نيروهاي مستقر در آن منطقه رفتار وحشيانه اي از خود نشان مي دادند. بدين جهت، قضيه ي اعزام نيرو پيش آمد و حدود چهل نفر از كرمان و رفسنجان، براي اعزام به كردستان آماده شدند، محمود اخلاقي نيز جزو اين گروه بود.

بعد از يك دوره آموزشي، در خرداد ماه سال 1359 ، به كردستان رفتند و از آن جا به كامياران منتقل شدند . اوضاع شهر بي نهايت خراب و وحشتناك بود. دمكرات ها هر روز توي خيابان، چند نفر از بسيجيان را به شهادت مي رساندند.

بعد از 25 روز، اين گروه از كامياران به تپه هاي گازرخاني، بين راه كامياران و سنندج، اعزام شدند.

اهميت تپه هاي گازرخاني اين بود كه اين تپه ها، يك شاهرگ ارتباطي بين سنندج و كامياران محسوب مي شد، اگر تپه حفظ مي شد، جاده و تمام تپه ها و جاده هاي اطراف نيز امنيت داشت و بالعكس اگر به دست دشمن مي افتاد، تمام اطراف (جاده كامياران و سنندج)، زير آتش قرار مي گرفت، و هيچ جنبنده اي نمي توانست از آن جا عبور كند. نگهداري تپه، به منزله ي امنيت منطقه ي گازرخاني و اطراف آن بود. بالاخره بعد از دو ماه تلاش و زحمت بي وقفه، برادران رزمنده موفق شدند، اين مأموريت را به پايان برسانند.

يك ماه از شروع جنگ تحميلي گذشته بود و يكي از فرماندهان، اوضاع جنگ را بحراني توصيف كرد و از بچه هاي ستاد درخواست كرد، در صورتي كه بين آنان داوطلبي وجود دارد كه مايل است به جبهه و خط مقدم برود، نام نويسي كند. چند نفر داوطلب شدند كه يكي از آن ها محمود اخلاقي بود. افراد داوطلب را به سومار اعزام كردند. در تپه هاي اطراف سومار، و در حاشيه ي اصلي كنار رودخانه، چادر زدند. فرمانده سپاه سومار، به اين افراد گفت: همين جا بمانيد تعدادي نيرو به خط فرستاده ايم، يكي دو روز ديگر آن ها برمي گردند و نيروي تازه جاي آن ها مي رود شما نيروي جايگزين هستيد.

خیلی از خود گذشتگی داشت

محمود و بچه ها چادر زدند. برادران زمين زير چادر را صاف مي كردند، و بعد روي آن پتو مي انداختند تا راحت باشند. ولي محمود نه تنها زير چادر قسمت خودش را صاف نكرد، بلكه زيرش پتو هم نينداخت در حالي كه بچه ها، دوتا دوتا پتو روي زمين مي انداختند تا سنگ ها اذيتشان نكند.

در ایام محرم بچه ها را جمع می کرد و مراسم عذاداری برپا می کرد

غلامرضا كرماني، همرزش، مي گويد:« ايام محرم بود . محمود اخلاقي همه بچه ها را جمع كرد، مراسم سينه زني و عزاداري اباعبدالله الحسين(ع) را بر پا كرد. چند شب مرتباً، برنامه ي عزاداري بود تا اين كه خبر رسيد بايد به خط مقدم برويد. تا خط مقدم، 30 كيلومتر راه بود، كه مي بايست پياده اين راه را طي مي كردند.

فرمانده سپاه سومار، از معنويتي كه در اين گروه حاكم بود، خوشش مي آمد. راهنما ما را نزديك تپه اي برد. پايين تپه، ارتشي ها مستقر بودند و عراق به شدت اين تپه را زير آتش گرفته بود.

روز عاشورا قرار بود عمليات انجام شود. قبل از عمليات، محمود براي دوستانش سخنراني كرد، و گفت: نمازتان را به وقت بخوانيد. براي اين كه با خدا سخن بگوييد، هميشه و همه وقت آرزو داشته باشيد كه وقت اذان شود، تا بتوانيد با خدا صحبت كنيد.»

محمود اخلاقي، در بيست و هفتم آبان ماه سال 1359 ، مصادف با روزعاشورا در سومار طي يك درگيري كه با افراد حزب دمكرات ايجاد شده بود، بر اثر اصابت تير به درجه ي رفيع شهادت نايل گشت.

پیرو ولایت فقیه باشید و برای فرج آقا دعا کنید

شهيد محمود اخلاقي، در قسمتي از وصيت نامه اش چنين مي نويسد :«پدر و مادر عزيزم! از اين كه نتوانستم زحماتي را كه براي من متحمل شديد جبران كنم، شرمسارم و اميدوارم مرا حلال كنيد. از شما مي خواهم پيرو ولايت فقيه باشيد و براي فرج امام زمان(عج) دعا كنيد.»

پيكر پاك و مطهر شهيد محمود اخلاقي را پس از تشييع، در گلزار شهداي كرمان به خاك سپردند.

پي نوشت ها

-1 پرونده كارگزيني شاهد- كپي شناسنامه

-2 خشرو، سيدرضا- سرگذشت پژوهي

-3 پرونده فرهنگي شاهد- زندگي نامه

-4 اخلاقي، مينا- سرگذشت پژوهي

-5 همان

-6 پرونده فرهنگي شاهد- زندگي نامه

-7 اخلاقي، مينا- سرگذشت پژوهي

-8 پرونده فرهنگي شاهد- زندگينامه

-9 مهدوي، سيداحمد- سرگذشت پژوهي

-10 ماهاني ، علي- سرگذشت پژوهي

-11 همان

-12 كرماني، غلامرضا- سرگذشت پژوهي

-13 پرونده كارگزيني شاهد- گواهي شهادت

-14 پرونده فرهنگي شاهد- وصيت نامه

-15 پرونده كارگزيني شاهد- محل دفن

منبع: فرهنگنامه جاودانه های تاریخ/ زندگینامه فرماندهان شهید استان کرمان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده