گفتگویی با روحانی آزاده و برادر شهید "موسی صمدی شجاع"؛
نوید شاهد – آزاده روحانی رضا علی صمدی شجاع می‌گوید: «شهید به دعا علاقه زیادی داشت و دائم دعای توفیق شهادت را می خواندند واقعا به دنبال شهادت بود و از خداوند توفیق شهادت را درخواست می کرد چرا که بارها می گفت اگر خداوند لایق بداند شهادت نصیبم می شود که همین طور هم شد.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید موسی صمدی شجاع پنجم تیر 1334 در روستاي قشلاق از توابع شهرستان سنقر به دنیا آمد. پدرش محمدعلي، کشاورز بود و مادرش ملک نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. 1357 سال ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. 23 تیر 1362 با سمت فرمانده در سردشت توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وي در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد. برادرش فرضعلي نیز به شهادت رسیده است.

در همین راستا، به مناسبت سالروز شهادت شهید"موسی صمدی شجاع" در تیرماه، به گفتگو با روحانی آزاده رضا علی صمدی شجاع برادر شهید پرداخته‌ایم که در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند می‌گردد:

شهید موسی، با زمزمه های توفیق شهادت آسمانی شد

نوید شاهد کرمانشاه: ابتدا از زندگی شهید بگویید.
رضا علی صمدی شجاع: قبل از انقلاب غیر از من همه برادرانم متأهل بودند و همگی در یک حیاط زندگی می کردند، در حقیقت همه به زندگی دورهمی قانع بودند و در زیر سایه پدر و مادر زندگی می کردند.
شهید موسی دوران ابتدایی را در روستای قشلاق سپری کرد اما به علت نبود امکانات و معلم برای ادامه تحصیل، مجبور به ترک تحصیل شد و بعد از مدتی در سن نوجوانی برای کسب روزی حلال و کار به تهران رفت. بعد از مدتی در ساختمان پلاسکو، خیابان جمهوری اسلامی به شغل خیاطی مشغول شد و یک فرد بزرگواری که از معتمدین ساختمان بود شریک شد و با ایشان کار می کرد.

نوید شاهد کرمانشاه: از ویژگی‌های بارز شهید بگویید.
رضا علی صمدی شجاع: شهید در همه دوران دفاع مقدس مسئولیت های زیادی را به عهده داشت اما هیچگاه از مسئولیت ها و کارهایش صحبت نمی کرد. زمانی که از جبهه برمی گشت به او می گفتیم؛ از خودت و کارهایت تعریف کن که با جمله‌ای کوتاه می گفت؛ "ما هم به وظیفه مان عمل می کنیم و امیدواریم که کشور را از دست بیگانگان نجات دهیم"، اخلاص در عمل شهید حرف ها برای گفتن داشت.

نوید شاهد کرمانشاه: زمانی که شهید در تهران بودند، فعالیت های مذهبی هم داشتند؟
رضا علی صمدی شجاع: بله، با هیأت های مذهبی از جمله مهدیه تهران و مرحوم آقای کافی ارتباطات زیادی داشتند در محل کارشان هم هیأت های عزاداری برپا کرده بودند و زندگی شان با همان عشق و علاقه ای که به اهل بیت(ع ) داشتند توأم شده بود.

نوید شاهد کرمانشاه: از اقدامات شهید قبل از انقلاب و همراهی شان با امام و انقلابیون بگویید.
رضا علی صمدی شجاع: هم ساواک بویی از انجام این کار نبرد. در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که بخشی از ارتش و نیروی هوایی به مردم ملحق شده بودند به دلیل این که کار شهید در تهران بود آشنایی زیادی هم با پادگان ها داشت، در هفته‌های آخر و نزدیک به پیروزی شهید اسلحه و مهماتی را از پادگان ها فراهم و چندین شبانه روز بدون استراحت با رژیم منحوس طاغوت مبارزه کرد.

نوید شاهد کرمانشاه؛ از چه سالی شهید وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد؟
رضا علی صمدی شجاع: سال 1359 شهید موسی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان سنقر شد و از آنجا به عنوان دیده بان عازم جبهه بازی دراز و بعد عنوان فرمانده این محور را گرفت. بعد از مدتی مجدد به تقاضای فرماندهی سپاه شهرستان سنقر دوباره به این شهرستان برگشت و به عنوان فرمانده عملیات مشغول فعالیت شد، چراکه سنقر با کردستان هم مرز بود و مرتب با گروه‌های ضد انقلاب (کومله و دمکرات) درگیر بود و موقعیت جنگی داشت.

نوید شاهد کرمانشاه: از خاطرات خود با شهید بگویید.
رضا علی صمدی شجاع: یک روز شهید زخمی شده بود و داشت زخم هایش را پانسمان می کرد، همین که از در وارد شدم روی زخمش پارچه ای کشید و من ناراحت شدم و به او گفتم چرا نمی گویی چه شده، گفت؛ برای روحیه شما خوب نیست که این زخم ها را نگاه کنید.
خاطره دوم اینکه شاید یک هفته قبل از شهادت موسی، یک روز از صبح تا غروب، با تلفن های قدیمی می خواستم با سردشت تماس بگیرم و از حال شهید جویا شوم اما موفق نشدم. خیلی نگران بودم، روز بعد، راهی منزل شهید شدم که از دور ماشین سپاه را درب منزلشان دیدم. خوشحال شدم زنگ در را زدم، شهید خودش در را باز کرد و همدیگر را در آغوش گرفتیم فکر می کردم چند روزی برای مرخصی آمده است اما صبح زود بیدار شد و من پرسیدم جایی می خواهید بروید، یکی از برادران سپاه هم همراه او بود که گفت عازم سردشت هستیم. به ایشان گفتم حالا که برگشته ای، خیلی زمان نمی خواهد، بیا به منزل برویم و خانواده را هم ببین که جمله عجیبی به من گفت؛ آن هم"نه نمی‌توانم، چند نفر از رفقایم که اهل محل ما هستند، در عملیات قبلی مفقود شدند و وضعیت مشخصی ندارند خجالت می کشم با خانواده هایشان رو به رو شوم" از همان جا خداحافظی کرد و رفت.

نوید شاهد کرمانشاه: شهید بیشتر به چه چیزی علاقمند بود و توجه شما را به آن جلب می‌کرد؟
رضا علی صمدی شجاع: یادم هست به دعا علاقه زیادی داشت. دائما دعای توفیق شهادت را می خواندند واقعا به دنبال شهادت بود و از خداوند توفیق شهادت را می خواست چرا که بارها می گفت «اگر خداوند لایق بداند شهادت نصیبم می شود.»

نوید شاهد کرمانشاه: در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید.
رضا علی صمدی شجاع: شهدای عزیزمان از همه چیز خود گذشتند که کشور، دین و عزت ما حفظ شود. کشور ما مظلومانه با دشمنان جنگید و اگر این رشادت‌ها و از خودگذشتگی شهدا، رزمندگان، ایثارگران، همسران، پدران و مادران شهدا و مردم عزیز نبود نمی‌توانستیم به پیروزی برسیم. امروز بزرگترین وظیفه ما دفاع از خون شهدا و ادامه راه شهدا است.

انتهای پیام/
تهیه و تنظیم: شهرزاد سهیلی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده