نوید شاهد - اصغر نصیری یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: همه سرهایمان چرخید سمت صدا که لحظه‌ای نگاهمان برگشت سمت یکی از بچه‌ها که در حال و هوای خط مقدم و جبهه، وسط رستوران دراز کشیده بود و سرش را در حصار دست‌هایش گرفته بود.


به گزارش نوید شاهد زنجان، اصغر نصیری یکی از رزمندگان زنجانی یگان دریایی لشکر۳۱ عاشورا از روزهای جنگ و جبهه چنین روایت می‌کند:

یکی از عادت‌های خط مقدم بود. شده بود ملکۀ ذهن ما. همه با آرام‌ترین صدا حتی، دست روی سر دراز می‌کشیدند روی زمین. بعد از عملیات بدر بود که با چند نفر از دوستان مرخصی گرفتیم تا به شهرمان سری بزنیم.

به اهواز که رسیدیم تصمیم گرفتیم دوستانه ناهار را همان جا بخوریم. دور میز رستوران نشستیم و مشغول حرف زدن بودیم تا غذایمان آماده شود.

یکهو سینی مسی از دست گارسون در هوا چرخ خورد و زمین افتاد. ریختن ظرف‌ها روی موزاییک و قل خوردن سینی کف زمین خش انداخته بود در جمع خانوادگی و آرام رستوران.

همه سرهایمان چرخید سمت صدا که لحظه‌ای نگاهمان برگشت سمت یکی از بچه‌ها که در حال و هوای خط مقدم و جبهه، وسط رستوران دراز کشیده بود و سرش را در حصار دست‌هایش گرفته بود. حالا همۀ نگاه‌ها از پیش‌خدمت گرفته شده بود و تکه‌تکه صدای خنده‌ها بالا گرفته بود!

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده