امسال، اربعین، زودتر آمد؛ اربعین عاشوراییانی که عید غدیرشان، عید قربان بلاجویان دشت کربلایی شد و عاشورای غدیر ما، ایران را کربلای دیگر کرد. ای سرباختگان ملت امام حسین(ع)! ای فدیه های ایران شهیدان! سلام بر شما که ملت ما را فاتحان قله عظمت انسان کردید. سلام بر شما که معنای زنده بودن را در حیات جاویدتان به جهان آموختید و تسلیم نشدن را یاد یک تاریخ دادید. سلام ای بخون خفتگان که قافله دل ما را تا کهکشان کرامات کبریایی شهادت، به بلندای جاودانگی بردید و پاره پیکر و بی سر، بالا بلند جان و جهانمان شدید. ای ایران! ای شهیدستان تاریخ! ای جغرافیای بیکرانگی عشق در این جهنم جنون و جنگ و جنایت! بمان و سر از اوج آسمان برآر، که شهیدان، نام سبز تو را سرخ، به خط خون بر قاف قلب ابدیت نوشته اند....
آن شب، سرچشمه، کربلا شده بود و قتلگاه وفادارترین یاران انقلاب و امام. جلسه دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی برای تصمیم گیری مسائل حساس کشور و تعیین ریاست جمهوری آینده با حضور دهها وزیر دولت، نماینده مجلس، اعضای حزب و... و بهشتی، سید و سردار و قافلهسالار خط امام و هدف اصلی همه و شمع این جمع و سرحلقه این محفل معراجیان، یکباره از پشت میز، نگاهی عارفانه به جمع حاضران انداخت و گفت: بچه ها! بوی بهشت میآید! نمیشنوید؟! و ناگهان صدای انفجاری مهیب و آوار و... آری! بهشتی بر سر پیمان خود رفت...
گفته بود آرزویم این است که یک روز امام خمینی، عبا به دوش بیاندازد، بطرف فلسطین اشغالی رهسپار شود و فراخوان دهد: مسلمانان جهان! پیش به سوی فلسطین... و همه مسلمانان از همه جا پشت سر او راه بیفتند و قدس را از چنگ صهیونیستها آزاد کنند. من منتظر آن روز خواهم ماند... او یکی از پایه گذاران جبهه جهانی مقاومت در خط مقدم مصاف با رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونی بود. او رزمنده ای بود جهانی و بی مرز که سنگر به سنگر، از بیروت و جنبش امل در کنار امام موسی صدر، تا خاک خونین دهلاویه، سلاح نبرد از دوش نینداخت. این بود که روح خدا (ره) در وصفش گفت: شهادت، هنر مردان خداست. مثل چمران بمیرید...