اشعاری در وصف شهید موسی درویشی نخل ابراهیمی
اشعار مرحوم سلمانی از اهالی جزیره ی هرمز در وصف شهید موسی درویشی نخل ابراهیمی
تن سر جدا
به بهشت پاک زهرا تن سر جدا رسیده
ز دیار فتح خیبر به میان ما رسیده
شده موسی غرق در خون به دیار دشت هامون
به هوای دیدن این همه کشته ها رسیده
تو ببال ای جزیره شده موسی میهمانت
بنما ضیافت او که ز کربلا رسیده
شهدای شهر هرمز بگویید خیر مقدم
که امیر کاروان از صف جبهه ها رسیده
علی و محمد و قنبر و جعفر رئیسی
همه منتظر که موسی سر وعده ها رسیده
تو به احمد و جمالی و شهید آزموده
بدهید خبر که موسی بر مصطفی رسیده
صمد سلامتی کو که بیاید و ببیند
که دلاور جزیره سر دوشها رسیده
ز فراق دوری تو شب و روز ناله دارم
که تو نور چشم مایی به تو ظلمها رسیده
برو ای صبا جماران به بر امام امت
شده حمزه ات شهید بسوی خدا رسیده
شده سلمانی محزون ز فراق تو جگر خون
بنما شفاعتش چون ز پی شفا رسیده
-------------------------------------------------------------------------
هرمز خون گریه کن
هرمز خون گریه کن در ماتم سردار دین
گشته درویشی شهید اندر ره اسلام و دین
ای جزیره رفت موسی ماند خالی جای او
خاک تو در بر گرفته این قد رعنای او
ای جزیره خاک تو بوی حسین سر جدا
بر مشامم می رسد از تربت کرببلا
ای جزیره گشته تاریک اندر دیده ام
بی رفیق دوست یار بی معنی گردیده ام
ای جزیره بر شهیدان مژده ده موسی رسید
فتح خیبر کرده با پاره ی تن اینجا رسید
مصطفی رفت جمالی رفت درویشی برفت
پاسداران امام از دست ما در جا برفت
ای جزیره افتخارت بس که گشتی کربلا
قاسم و عباس و اکبر داری موسی فدا
خانه ها تاریک شد درویشی از فقدان تو
گرید ناله شب روز از غم هجران تو
ای برادر راه تو دارد ادامه غم مخور
می رویم در راه تا مرز شهادت غم مخور
ظلم صدام موسی درویشی از ما گرفت
نام او شد زنده اندر دل ما جا گرفت
ای جزیره کن دعا باشد خمینی جاودان
تا ظهور حضرت مهدی امام صالحان
ای رفیق با وفا سلمانیت بی یار شد
روز محشر یاد کن که از فراقت زار شد