وصیتنامه سردار شهید اسماعیل فرخی نژاد
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۰
وصيتنامه شهيد اسماعيل فرخي نژاد
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از حمد و ستايش خداوند يگانه و درود به رسول فرزانه و سلام بر حسين(ع) و سلام بر اهل بيت نبوت و امامت و نيز سلام و صلوات بر حجت خدا حضرت ولي عصر(عج) و عرض سلام به پيشگاه قلب تپنده ي جهان اسلام، خميني، بت شکن زمان و درود و سلام و صلوات بر پيشگاه مقدس تمامي شهيدان راه حق و عدالت و بازماندگان آن عزيزان و تبريک و تهنيت بر تمامي رزمندگان و سلحشوران عزيز اسلام که جان بر کف چون مولايشان امام حسين(ع) فرياد بر مي آورند که هيهات من الذله و سلام خدمت خانواده گرامي و زحمتکش خودم، سلام بر خانواده زحمتکش و با تقواي خودم. و اول سلام بر پدر و مادر گرامي و مهربان و زحمتکش و دلسوزم. اميدوارم که هميشه با توجهات و الطاف الهي زندگي را به خوبي بگذرانيد و به لطف الهي ملالي برايتان در کار نباشد. پدرم، مادرم، من آنقدر شرمنده تان هستم که مي خواهم چند کلامي با شما وصيت کنم. آخر من هيچوقت کاري نکردم که باعث رضايت شما باشد، شما پدر و مادري که شب و روزتان را به خاطر من پير و کور و عليل شديد، تو پدري که با بيماري چند ساله ات ساختي تا اينکه مرا به اين حد رسانيدي. تو مادري که در طي اين مدت جنگ که از منزلگاه اصلي خودمان جابه جا شديم چقدر زجر کشيدي اما من گنه کار روسياه قدر ندانستم ولي اميدوارم که خداوند بحق سر مطهر بريده ي امام حسين(ع) خودش پاداش اين همه زحمات بي دريغ شما را بدهد. اميدوارم که خداوند بحق زحمات بي دريغ شما پدران و مادران که شب و روز هم و غمتان آماده ساختن فرزندانتان براي ياري دادن اسلام است رزمندگان سلحشور ما را انشاءالله پيروز و موفق بگرداند. اکنون پدرم و مادرم در اين شرايط فعلا پيروزي اسلام و مسلمين برايم مهم است؛ نه تنها من بلکه تمامي رزمندگان مستضعف اسلام و ملت شهيد پرور اسلام. پدرم و مادرم و خواهرم و برادرانم، دلم مي خواهد که اگر لياقتي نصيب من شد و شهيد شدم ناراحت نباشيد و شيون و ناله و زاري نکنيد. زيرا که شهيد برايش ناراحت شدن معني ندارد ولي اگر خواستيد گريه کنيد که عقده دلتان خالي شود، گريه کنيد. زيرا که خداوند اين گريه ها را دوست دارد. اما نه گريه براي از دست دادن من گنه کار نکنيد، گريه کنيد براي مظلوميت امام حسين(ع) و يارانش و اسيرانش در زمان خودش، و گريه کنيد براي برادران و رزمنده هايي که مظلومانه سرها و دستها و پاهايشان از تن جدا شد و گريه کنيد براي عزيزاني که شهيد شدند ولي هرگز جنازه هايشان به دست نيامد و پدران و مادرانشان هر دم انتظار مي کشند و گريه کنيد براي آن بچه کوچکي که شبها تا نيمه شب دم در خانه مي نشيند و منتظر آمدن پدر است. و گريه کنيد براي تمام شهيدان حسيني. پس پدرم، مادرم مرا ببخشيد. زيرا که من هميشه در کودکي هايم در موقع ماه مبارک محرم الحرام با خود مي گفتم پس من کجا بودم که امام عزيزم را در آن زمان در زمان يزيد خائن ياري کنم. ولي ديري نگذشت که خداوند به اين خواسته ي قلبي من و خيلي هاي ديگر جواب داد. انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني به پيروزي رسيد و جنگ شروع شد و باز نداي هل من ناصر ينصرني حسين(ع) توسط فرزندش روح الله بلند شد و خيلي از مشتاقان به او لبيک گفتند و به ديدارش شتافتند. و من نيز از خداوند مي خواهم که مرا که گنه کاري بيش نيستم جزء لشکر خودش به حساب بياورد. و اميدوارم که از سربازان امام حسين(ع) و امام زمان ارواحنا له الفداء العالمين باشم. پدر و مادرم و خواهر و برادرانم اميدوارم که مرا ببخشيد من همه ي شماها، دوستان، فاميل و اقوام را حلال مي کنم و اميدوارم که شماها نيز مرا حلال کنيد. مرا هر جا که خودتان صلاح مي دانيد دفن کنيد و در اولويت نظر پدر و مادرم شرط مي باشد. به مصطفي بگوييد هميشه هوشيار باش و در زندگي با ياد خداي متعال پيش برو و هميشه گوشه وکنارت را خوب نگاه کن و ببين با چه کساني رفت و آمد داري. از مرتضي، سعيد، شهريار ، فرزانه مي خواهم که به درسشان ادامه دهند با جديت و کوشش تمام درس بخوانند تا انشاءالله سربازان و افراد به درد بخوري براي اسلام و مسلمين بشوند. از شما برادران عزيزم مي خواهم که خواهرمان را انشاءلله اگر خدا بخواهد عروسش کنيد و تنها نگذاريدش و نيز مراقب حميدرضا جان باشيد و متحد وصميمي تا پايان عمرتان همديگر را داشته باشيد و به حرفهاي پدر و مادرمان گوش کنيد و کاري نکنيد که آنها از شما برنجند. و روح من وقتي شاد است که پدر و مادرم ناراحت نباشند. در کارهايتان ياد خداوند را از ياد نبريد و هيچگاه حتي در سخت ترين شرايط از خداوند مايوس نشويد. هر شب قبل از خواب سوره توحيد و الواقعه را بخوانيد تا برکات خداوند شامل حالتان گردد هم در دنيا و هم در آخرت. به خانواده ام و نيز عموهايم و فاميلم سفارش مي کنم که مبادا بين شما جدايي بيافتد که روح مرا آزار مي دهد؛ حتي اگر جدايي شما براي يک روز هم باشد. به فاميل و برادرانم سفارش مي کنم که قرآن را به خوبي فرا گيرند و نمازشان ترک نشود و انشاءالله هميشه در اول وقت آنرا به جا آورند. زيرا که امام زمان هميشه نمازش را اول وقت مي خواند. صبح ها که براي نماز بر مي خيزيد رو به قبله بايستيد و بر امام حسين(ع) و فرزندش و اولادش و اصحابش سلام بدهيد. الان موقع اذان مغرب است و مکبر نداي اذان سر مي دهد. تا ساعاتي ديگر به اميد خداوند روانه ميدان کارزار با خائنين به حضرت علي(ع) و امام حسين(ع) و اهل بيت آنها مي شويم. من از راه دور دست تو پيرزني که دانه دانه تخم مرغهايت را جمع مي کني و براي من و ديگر برادران مي فرستي مي بوسم. دست و پاي تو يتيمي را که مصرانه صبر مي کني و سلام و درود و صلوات بر خانواده هاي پر صبر شهداء. من در روي همه ي شماها شرمنده هستم و اميدوارم که مرا ببخشيد. امام را تنها نگذاريد پشتيبان انقلاب و امام باشيد. تمام دوستان و آشنايان را سلام فراوان برسانيد. ضمنا سلام پدر بزرگ و مادر بزرگ را فراوان برسانيد. خداحافظ همه ي شماباشد.
التماس دعاي مخصوص- امام را دعا کنيد. امام زمان را دعا کنيد. براي پيروزي رزمندگان دعا کنيد.
((خدايا)) ((خدايا)) تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
سلام بر حسين(ع)- سلام بر فرزند حسين(ع)- سلام بر اولاد حسين(ع) و سلام بر اصحاب حسين(ع)
يا حسين- يا حسين- يا حسين
ارادتمند شماها و همه مومنين: اسماعيل فرخي نژاد
بسمه تعالي
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
ديوانه ي عشق تو، سر از پا نشناخت
هر کس به تو ره يافت ز خود گم گرديد
آن کس که تو را شناخت خود را نشناخت
پس از حمد و ستايش خداي يگانه و درود بر رسول فرزانه ، و سلام بر حجت حق آقا امام زمان (عج) و بر رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) و صلوات بر شهيدان گلگون کفن اسلام و سلام بر رزمندگان پر توان اسلام. خدمت شما پدر و مادر عزيزتر از جانم سلام عرض مي کنم و چند کلمه حرف دلم را برايتان مي نويسم که بدانيد هميشه به يادتان بوده ام و حالا تکليف الهي را هم به جا مي آورم. پدر و مادر عزيزم! خواهر و برادران خوبم! هزارها بار خدا را شکر مي کنم که به من لطف کرد و توفيق داد اين سعادت را داشته باشم که براي دفاع از دينم ، ميهنم و ناموسم ، پا به جبهه ها بگذارم. پدر عزيزم! مي دانم که چه قدر برايم زحمت کشيديد و شرمنده ام از اينکه نتوانستم زحمت هاي شما را جبران بکنم. اميدوارم خداي بزرگ هميشه لطف خودش را شامل حال شما کند. چون شما مرا با قرآن آشنا کرديد و آشنايي با نداي حق ، گام هايم را براي حضور در ميداني که هر روز لاله هايش در راه خداوند پرپر مي شوند محکم کرد. خدا به حق سر بريده ي امام حسين (ع) ، اسلام و مسلمين را پيروز بگرداند. انشاءالله. مادر مهربانم ! بر دست تو بوسه مي زنم که هميشه فاطمه زهراء(س) و حضرت زينب (س) ، الگوي شايسته ات بوده اند. مادر! اينجا در جبهه ، هر روز جواناني در راه لبيک گفتن به نداي حقيقت، به آسمان و نزد خداوند مي روند که مادرهاي آنها هم ، مثل تو ، فرزندانشان را با عشق ابا عبدالله بزرگ کرده اند و براي ياري دادن اسلام به جبهه فرستاده اند. من هميشه قبل از هر عمليات، وضو مي گيرم و دعا مي کنم خداوند آن قدر به من لياقت بدهد که دشمنان سرزمينم و ناموسم را نابود بکنم. برايم دعا بکنيد که خدا مرا عاقبت به خير کند و اگر او صلاح مي داند و مرا لايق مي داند در همين ميدان نبرد با ظالمان خونم بر زمين بريزد و به ديدار آقا و سرورم ، آقا ابا عبدالله بروم و شما هم ناراحت نباشيد. اگر گريه کرديد گريه هايتان براي آقايم حسين (ع) باشد. برادرهاي خوبم! اي کاش مي توانستم برايتان بگويم و کامل توضيح بدهم که در جبهه حال و هواي بهشت خدا ، همه جا هست. در هر عمليات ، عاشورا تکرار مي شود و من چه قدر خون به دلم مي شود که ياران رفته اند و من مانده ام. از کدام يک از دوستان شهيدم نام ببرم که شهادتشان داغ هجران آنها و ماندن خودم را برايم تازه نکند؟ شما براي مظلوميت آقايم امام حسين (ع) و يارانش و خاندان اسيرش گريه بکنيد. پدر و مادر عزيزم! حتما شما مي دانيد در اين شرايط ، پيروزي اسلام و مسلمين از همه چيز مهمتر است و هر که قدم در اين راه بگذارد ، دنيا و آخرتش را آباد کرده است. اما برادرانم و خواهر و برادر کوچکم در پشت جبهه هم براي سرافرازي کشورمان تلاش بکنند. اول هميشه، خدا را به ياد داشته باشند و بکوشند به دانشگاه بروند، درس بخوانند و براي سر افرازي و عزت سرزمين مان، قدم بردارند و خدا را از خودشان راضي نگه دارند. پدر بزرگ و مادر بزرگ را هميشه به ياد داشته باشيد. احترام گذاشتن به آنها ، خدا را از شما راضي نگه مي دارد. گاهي قبل از عمليات، احساس مي کنم دوستان شهيدم صدايم مي کنند. دلم با شور و حال خاصي مي لرزد. مي گويم شايد وقتش شده که خدا به من هم نظر کند. شايد وقتش شده که اين حاجتمند هميشگي درگاهش را به سعادت برساند. اما بعد که مي بينم يارانم رفته اند و من مانده ام ، دلم مي گيرد که چرا اين بار هم قسمت نبوده و لايق نبودم که من هم راهي شوم. اما به خود مي گويم حتما هنوز هم کارهايي مانده است که من وظيفه دارم انجام بدهم. بايد بدانيم اين شهداء که مظلومانه، سرها، دست ها و پاهايشان از تن جدا مي شود هم پدر و مادر و عزيزاني دارند که چشم به راه آنهايند و انتظارشان را مي کشند. و بعضي از شهداء که هرگز جنازه هايشان به دست نيامد و پدر و مادر هايشان انتظار مي کشند ، پس نبايد جايشان خالي بماند. راه آن ها را ادامه بدهيد تا خداوند از شما راضي باشد. براي امام خميني و براي سلامتي و ظهور امام زمان (ع) دعا کنيد. مرا حلال بکنيد و دعا کنيد خداوند مرا عاقبت به خير کند و درهاي لقاي حق به رويم گشوده شود. شما را به خدا مي سپارم. خدا نگهدار.
التماس دعاي مخصوص- امام را دعا کنيد. امام زمان را دعا کنيد. براي پيروزي رزمندگان دعا کنيد.
((خدايا)) ((خدايا)) تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
سلام برحسين (ع) سلام بر اولاد حسين (ع) سلام بر اصحاب حسين (ع)
يا حسين (ع) يا حسين (ع) يا حسين (ع)
بسمه تعالي
پس از حمد و ستايش خداي يگانه و درود برسول فرزانه و سلام بر حجت حق آقا امام زمان(ع) و سلام بر رهبر کبير اسلام امام خميني و صلوات بر شهيدان گلگون کفن عزيز اسلام و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام و سلام خدمت پدر و مادر بزرگم و خواهر و برادرانم. خود را لايق نوشتن چيزي به عنوان وصيت نامه نمي دانم ولي چون که يک امر ضروري است و تکليف است، کلامي چند را مي نويسم. اول همه چيز از شما پدر و مادرم خيلي تشکر مي کنم بخاطر اينکه براي من زحمت کشيديد و مرا به اين حد رسانيديد که بتوانم در راه خدا پيکار کنم و نيز اينقدر مرا تشويق به امور خير و اوامر خدا مي کرديد. و اميدوارم که مرا حلال کنيد و اميدوارم که در نبود من هيچ خلايي در خانه نباشد. پدر و مادر بزرگوارم شايد من هيچ وقت فرزند خوبي نبوده باشم براي شماها. ولي خدا مي داند که هميشه سعي و تلاشم بر اين بوده است که رضايت شماها را که همانا رضايت خداي کريم است، جلب بکنم و مبادا به حرف کساني گوش کنيد که فلاني فرزندش رفت چه گيرش آمد؟ لطف و احسان خداي منان بيش از اين حرفهاست. برادرانم مصطفي و خواهرم نرگس اميدوارم که با عزيزانم مهديه و مجتبي در پناه خداوند زندگي خوبي را داشته باشيد. و مصطفي جان، پدر و مادر و خواهر و برادران را مبادا رها کني و سعي کن که از حالشان غفلت نکني. و هم شما و هم مرتضي و سعيد و شهريار و فرزانه و حميدرضا را وصيت مي کنم تا آنجايي که مي توانيد سعي و کوشش کنيد که به دانشگاه برويد و براي کشور اسلام خدمت کنيد و سعي کنيد که دل پدر و مادر را شاد کنيد. مادر بزرگ گرامي ام اميدوارم که ما را حلال کنيد. و به پدر و مادر و خواهر و برادرانم سفارش مي کنم که مثل هميشه و بلکه بيشتر به امورات مادر بزرگ توجه کنيد و هميشه در کارهايتان به خدا توکل کنيد و دامن ائمه اطهار را بگيريد که انشاءالله حاجتهاي شما را روا خواهد کرد. از خانواده عمو باران، عمو عباس، عمو خدا مراد، عمه فاطمه، بچه ها و عمو حسين و بچه ها و پسر عموها و دختر عموها و خلاصه قوم و خويشان التماس دعا دارم و اميدوارم که مرا حلال کنند و سعي کنيد که وحدت خودتان را حفظ کنيد تا خدا از شما خوشنود باشد. در مورد محل دفن من، پدر و مادرم و خواهر و برادرانم هر آنچه تصميم بگيرند درست است ولي اگر برادرم فرزاد هم شهيد شد دوست دارم که در کنار ايشان باشم ولي در اولويت نظر پدر و مادرم مشروط است نه نظر من. از تمامي دوستانم مرادي، فيروزي فرد، مهدوي، ناصر حسيني، فرزاد تدين با خانواده هاي برادرانشان، حسينعلي عالي، يار احمدي، داد علي پور، التماس دعاي خير دارم و اميدوارم که مرا حلال کنند و براي نشر و توسعه ي اسلام همچنان ثابت قدم باشند. خدا يار و نگهدارتان باد اميدوارم که در پناه امام زمان زندگي خوش و خرمي داشته باشيد.
ارادتمند شما : اسماعيل فرخي نژاد 17/10/65
يا حسين ادرکني(ع)
منبع : نرم افزار چند رسانه ای سردار شهید اسماعیل فرخی نژاد - نشر الکترونیکی شاهد
بسمه تعالي
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
ديوانه ي عشق تو، سر از پا نشناخت
هر کس به تو ره يافت ز خود گم گرديد
آن کس که تو را شناخت خود را نشناخت
پس از حمد و ستايش خداي يگانه و درود بر رسول فرزانه ، و سلام بر حجت حق آقا امام زمان (عج) و بر رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) و صلوات بر شهيدان گلگون کفن اسلام و سلام بر رزمندگان پر توان اسلام. خدمت شما پدر و مادر عزيزتر از جانم سلام عرض مي کنم و چند کلمه حرف دلم را برايتان مي نويسم که بدانيد هميشه به يادتان بوده ام و حالا تکليف الهي را هم به جا مي آورم. پدر و مادر عزيزم! خواهر و برادران خوبم! هزارها بار خدا را شکر مي کنم که به من لطف کرد و توفيق داد اين سعادت را داشته باشم که براي دفاع از دينم ، ميهنم و ناموسم ، پا به جبهه ها بگذارم. پدر عزيزم! مي دانم که چه قدر برايم زحمت کشيديد و شرمنده ام از اينکه نتوانستم زحمت هاي شما را جبران بکنم. اميدوارم خداي بزرگ هميشه لطف خودش را شامل حال شما کند. چون شما مرا با قرآن آشنا کرديد و آشنايي با نداي حق ، گام هايم را براي حضور در ميداني که هر روز لاله هايش در راه خداوند پرپر مي شوند محکم کرد. خدا به حق سر بريده ي امام حسين (ع) ، اسلام و مسلمين را پيروز بگرداند. انشاءالله. مادر مهربانم ! بر دست تو بوسه مي زنم که هميشه فاطمه زهراء(س) و حضرت زينب (س) ، الگوي شايسته ات بوده اند. مادر! اينجا در جبهه ، هر روز جواناني در راه لبيک گفتن به نداي حقيقت، به آسمان و نزد خداوند مي روند که مادرهاي آنها هم ، مثل تو ، فرزندانشان را با عشق ابا عبدالله بزرگ کرده اند و براي ياري دادن اسلام به جبهه فرستاده اند. من هميشه قبل از هر عمليات، وضو مي گيرم و دعا مي کنم خداوند آن قدر به من لياقت بدهد که دشمنان سرزمينم و ناموسم را نابود بکنم. برايم دعا بکنيد که خدا مرا عاقبت به خير کند و اگر او صلاح مي داند و مرا لايق مي داند در همين ميدان نبرد با ظالمان خونم بر زمين بريزد و به ديدار آقا و سرورم ، آقا ابا عبدالله بروم و شما هم ناراحت نباشيد. اگر گريه کرديد گريه هايتان براي آقايم حسين (ع) باشد. برادرهاي خوبم! اي کاش مي توانستم برايتان بگويم و کامل توضيح بدهم که در جبهه حال و هواي بهشت خدا ، همه جا هست. در هر عمليات ، عاشورا تکرار مي شود و من چه قدر خون به دلم مي شود که ياران رفته اند و من مانده ام. از کدام يک از دوستان شهيدم نام ببرم که شهادتشان داغ هجران آنها و ماندن خودم را برايم تازه نکند؟ شما براي مظلوميت آقايم امام حسين (ع) و يارانش و خاندان اسيرش گريه بکنيد. پدر و مادر عزيزم! حتما شما مي دانيد در اين شرايط ، پيروزي اسلام و مسلمين از همه چيز مهمتر است و هر که قدم در اين راه بگذارد ، دنيا و آخرتش را آباد کرده است. اما برادرانم و خواهر و برادر کوچکم در پشت جبهه هم براي سرافرازي کشورمان تلاش بکنند. اول هميشه، خدا را به ياد داشته باشند و بکوشند به دانشگاه بروند، درس بخوانند و براي سر افرازي و عزت سرزمين مان، قدم بردارند و خدا را از خودشان راضي نگه دارند. پدر بزرگ و مادر بزرگ را هميشه به ياد داشته باشيد. احترام گذاشتن به آنها ، خدا را از شما راضي نگه مي دارد. گاهي قبل از عمليات، احساس مي کنم دوستان شهيدم صدايم مي کنند. دلم با شور و حال خاصي مي لرزد. مي گويم شايد وقتش شده که خدا به من هم نظر کند. شايد وقتش شده که اين حاجتمند هميشگي درگاهش را به سعادت برساند. اما بعد که مي بينم يارانم رفته اند و من مانده ام ، دلم مي گيرد که چرا اين بار هم قسمت نبوده و لايق نبودم که من هم راهي شوم. اما به خود مي گويم حتما هنوز هم کارهايي مانده است که من وظيفه دارم انجام بدهم. بايد بدانيم اين شهداء که مظلومانه، سرها، دست ها و پاهايشان از تن جدا مي شود هم پدر و مادر و عزيزاني دارند که چشم به راه آنهايند و انتظارشان را مي کشند. و بعضي از شهداء که هرگز جنازه هايشان به دست نيامد و پدر و مادر هايشان انتظار مي کشند ، پس نبايد جايشان خالي بماند. راه آن ها را ادامه بدهيد تا خداوند از شما راضي باشد. براي امام خميني و براي سلامتي و ظهور امام زمان (ع) دعا کنيد. مرا حلال بکنيد و دعا کنيد خداوند مرا عاقبت به خير کند و درهاي لقاي حق به رويم گشوده شود. شما را به خدا مي سپارم. خدا نگهدار.
التماس دعاي مخصوص- امام را دعا کنيد. امام زمان را دعا کنيد. براي پيروزي رزمندگان دعا کنيد.
((خدايا)) ((خدايا)) تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
سلام برحسين (ع) سلام بر اولاد حسين (ع) سلام بر اصحاب حسين (ع)
يا حسين (ع) يا حسين (ع) يا حسين (ع)
بسمه تعالي
پس از حمد و ستايش خداي يگانه و درود برسول فرزانه و سلام بر حجت حق آقا امام زمان(ع) و سلام بر رهبر کبير اسلام امام خميني و صلوات بر شهيدان گلگون کفن عزيز اسلام و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام و سلام خدمت پدر و مادر بزرگم و خواهر و برادرانم. خود را لايق نوشتن چيزي به عنوان وصيت نامه نمي دانم ولي چون که يک امر ضروري است و تکليف است، کلامي چند را مي نويسم. اول همه چيز از شما پدر و مادرم خيلي تشکر مي کنم بخاطر اينکه براي من زحمت کشيديد و مرا به اين حد رسانيديد که بتوانم در راه خدا پيکار کنم و نيز اينقدر مرا تشويق به امور خير و اوامر خدا مي کرديد. و اميدوارم که مرا حلال کنيد و اميدوارم که در نبود من هيچ خلايي در خانه نباشد. پدر و مادر بزرگوارم شايد من هيچ وقت فرزند خوبي نبوده باشم براي شماها. ولي خدا مي داند که هميشه سعي و تلاشم بر اين بوده است که رضايت شماها را که همانا رضايت خداي کريم است، جلب بکنم و مبادا به حرف کساني گوش کنيد که فلاني فرزندش رفت چه گيرش آمد؟ لطف و احسان خداي منان بيش از اين حرفهاست. برادرانم مصطفي و خواهرم نرگس اميدوارم که با عزيزانم مهديه و مجتبي در پناه خداوند زندگي خوبي را داشته باشيد. و مصطفي جان، پدر و مادر و خواهر و برادران را مبادا رها کني و سعي کن که از حالشان غفلت نکني. و هم شما و هم مرتضي و سعيد و شهريار و فرزانه و حميدرضا را وصيت مي کنم تا آنجايي که مي توانيد سعي و کوشش کنيد که به دانشگاه برويد و براي کشور اسلام خدمت کنيد و سعي کنيد که دل پدر و مادر را شاد کنيد. مادر بزرگ گرامي ام اميدوارم که ما را حلال کنيد. و به پدر و مادر و خواهر و برادرانم سفارش مي کنم که مثل هميشه و بلکه بيشتر به امورات مادر بزرگ توجه کنيد و هميشه در کارهايتان به خدا توکل کنيد و دامن ائمه اطهار را بگيريد که انشاءالله حاجتهاي شما را روا خواهد کرد. از خانواده عمو باران، عمو عباس، عمو خدا مراد، عمه فاطمه، بچه ها و عمو حسين و بچه ها و پسر عموها و دختر عموها و خلاصه قوم و خويشان التماس دعا دارم و اميدوارم که مرا حلال کنند و سعي کنيد که وحدت خودتان را حفظ کنيد تا خدا از شما خوشنود باشد. در مورد محل دفن من، پدر و مادرم و خواهر و برادرانم هر آنچه تصميم بگيرند درست است ولي اگر برادرم فرزاد هم شهيد شد دوست دارم که در کنار ايشان باشم ولي در اولويت نظر پدر و مادرم مشروط است نه نظر من. از تمامي دوستانم مرادي، فيروزي فرد، مهدوي، ناصر حسيني، فرزاد تدين با خانواده هاي برادرانشان، حسينعلي عالي، يار احمدي، داد علي پور، التماس دعاي خير دارم و اميدوارم که مرا حلال کنند و براي نشر و توسعه ي اسلام همچنان ثابت قدم باشند. خدا يار و نگهدارتان باد اميدوارم که در پناه امام زمان زندگي خوش و خرمي داشته باشيد.
ارادتمند شما : اسماعيل فرخي نژاد 17/10/65
يا حسين ادرکني(ع)
منبع : نرم افزار چند رسانه ای سردار شهید اسماعیل فرخی نژاد - نشر الکترونیکی شاهد
نظر شما