دوم شهریور ماه سالروز تولد شهید منصور اسفندی
چهارشنبه, ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۹
تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. در جهاد سازندگي فعاليت ميكرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم اسفند 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به پا و پشت، شهيد شد
بسم رب الشهدا و الصدیقین
دوم شهریورماه مصادف با سالروز تولد شهید منصور اسفندی می باشد ، این شهید گرانقدر در تاریخ دوم شهريور 1346، در روستاي زيارت سيدسليمان تابعه شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش محمد، كارگر بود و مادرش پودنه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. در جهاد سازندگي فعاليت ميكرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم اسفند 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به پا و پشت، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است. روحش شاد و یادش گرامی باد!
خاطره ای از شهید از زبان خواهرش حمیرا اسفندی:
چند سال پیش به اتفاق چند نفر از دوستان و آشنایان تصمیم به برگزاری یادواره شهدای بخش زیارت سید سلیمان داشتیم که در این رابطه برای خوب برگزار کردن خیلی دغدغه داشتیم . شب در عالم خواب شهید به خوابم آمدند گفتن از چه می ترسید ما همه کارهایتان انجام دادیم نیاز به تلاش شما نیست. از خواب بیدار شدم صبح اول وقت دیدم یک آقایی آمد درب منزلمان و و گفتند من شنیده ام مه شما می خواهید یادواره شهدا برگزار کنید و بنده همه هزینه هایش تقبل می کنم.
منبع: فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان، پرونده فرهنگی شهید سیستم سجایا
دوم شهریورماه مصادف با سالروز تولد شهید منصور اسفندی می باشد ، این شهید گرانقدر در تاریخ دوم شهريور 1346، در روستاي زيارت سيدسليمان تابعه شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش محمد، كارگر بود و مادرش پودنه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. در جهاد سازندگي فعاليت ميكرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم اسفند 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به پا و پشت، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است. روحش شاد و یادش گرامی باد!
خاطره ای از شهید از زبان خواهرش حمیرا اسفندی:
چند سال پیش به اتفاق چند نفر از دوستان و آشنایان تصمیم به برگزاری یادواره شهدای بخش زیارت سید سلیمان داشتیم که در این رابطه برای خوب برگزار کردن خیلی دغدغه داشتیم . شب در عالم خواب شهید به خوابم آمدند گفتن از چه می ترسید ما همه کارهایتان انجام دادیم نیاز به تلاش شما نیست. از خواب بیدار شدم صبح اول وقت دیدم یک آقایی آمد درب منزلمان و و گفتند من شنیده ام مه شما می خواهید یادواره شهدا برگزار کنید و بنده همه هزینه هایش تقبل می کنم.
منبع: فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان، پرونده فرهنگی شهید سیستم سجایا
نظر شما