دهم مهرماه سالروز تولد شهید گرانقدر قنبر شکوهی
يکشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۸
برادران همانطور که تا قبل از شهادت من در حفظ جمهوری اسلامی کوشا بودید از حالا به بعد کوشا باشید و امام را تنها نگذارید و نگذارید اسلحه من دربیابانهای جبهه افتاده باشد و در خاکها بپوسد و برای من ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب برادرتان شده ...
بسم رب الشهدا و الصدیقین
زندگینامه
دهم مهرماه سالروز تولد شهید قنبر شكوهي می باشد ، این شهید گرانقدر در تاریخ دهم مهر سال 1329، در روستاي دره شور از توابع شهرستان جيرفت ديده به جهان گشود. پدرش غلامعباس (فوت1361) كشاورز بود و مادرش دُخي نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب يك پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در عمليات بيت‌المقدس در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسيد. اثري از پيكش به دست نيامد. مزار ياد بود وي در صحن مسجد امام صادق (ع) شهرستان بندرعباس واقع است. روحش شاد و یادش گرامی باد!
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (آنهاییکه در راه خدا کشته می شوند مرده نیستند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند )
به نام خدائی که محمد(ص) رسول اوست و او را چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله داشت از مرگ حتمی نجات داد و به نام خدائی که انسان را از گل خلق کرد و از روح خود درون آن دمید نسیم حیات در پیکر او وزید و او را بشری کامل در روی زمین گرداند بنام خدائی که ابراهیم را در قلب کوهی از آتش محفوظ نگاه داشت . و کارد از بریدن گلوی اسمائیل منع کرد و قوچ قربانی فرستاد و بنام خدائی که یوسف را از قصر چاه به مقام عظیم پیامبری رساند و به نام خدائی که موسی و پیروانش را از دریا نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق دریا کرد و به نام خدائی که این جریان و نعمتهای فراوان را برای آسایش بشر آفرید و به نام خدائی که در راه او با ستمگران پیکار می کنیم و جان خود را فدا می کنیم و کشته شدن را در راه خدا شهادت می دانیم .
... همیشه ضربه محکمی درجبهه ها به نیروهای رو به زوال صدامی وارد آورید و پیامم به پدر و مادرم این است که بعد از شهادت من گریه نکنید و هر موقع که یاد من افتادید آن لحظه هایی که امام حسین(ع) لباس رزم بر تن علی اکبر می پوشید و او را روانه میدان می کرد و در راه اسلام و قرآن فدا می کرد به یاد داشته باشید و بعد از سالار شهیدان و پیروانش یادی از من هم بکنید و پدرجان امید عفو و بخشش فراوان از شما دارم چون مرا با دستهای پینه بسته و قد خمیده بزرگ کرده و به این سن رسانده و زحمت فراوان کشیده اید و در راه اسلام داده اید و مادرجان شما هم شبهای سرد زمستان مرا در دامن خود پروریدید و زحمتهای بسیار برای من کشیدید امید بخشش دارم و مادرجان خواهش از شما دارم که از کلیه خواهرانم و خانواده ام برای من حلالیت بطلبید و سخنم به خواهرانم باید زینب وار باشید و اخلاق حضرت زینب (س) داشته باشید و برایم گریه نکنید و سفارشم به برادرانم : برادران همانطور که تا قبل از شهادت من در حفظ جمهوری اسلامی کوشا بودید از حالا به بعد کوشا باشید و امام را تنها نگذارید و نگذارید اسلحه من دربیابانهای جبهه افتاده باشد و در خاکها بپوسد و برای من ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب برادرتان شده و آخرین سفارشم به پدر و مادر و برادران و خواهرانم و خانواده ام برای من ناراحت نباشید و هرکس از اقوام که مشتاق دیدار جسد من است مانع نشوید که خداوند اجر بیشتری به شما می بخشد و از کلیه همسایگان و آشنایان برایم حلالیت بطلبید . و پدرجان شما نذر کردید که بعد از اتمام خدمت سربازی من با هم به زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) برویم ولی پدرجان شهادت نصیب من شد و شما می توانید در عوض من فرزندم عباس را با خود ببرید . والسلام . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی نگهدار . الهی آمین یا رب 
زندگینامه
دهم مهرماه سالروز تولد شهید قنبر شكوهي می باشد ، این شهید گرانقدر در تاریخ دهم مهر سال 1329، در روستاي دره شور از توابع شهرستان جيرفت ديده به جهان گشود. پدرش غلامعباس (فوت1361) كشاورز بود و مادرش دُخي نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب يك پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در عمليات بيت‌المقدس در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسيد. اثري از پيكش به دست نيامد. مزار ياد بود وي در صحن مسجد امام صادق (ع) شهرستان بندرعباس واقع است. روحش شاد و یادش گرامی باد!
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (آنهاییکه در راه خدا کشته می شوند مرده نیستند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند )
به نام خدائی که محمد(ص) رسول اوست و او را چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله داشت از مرگ حتمی نجات داد و به نام خدائی که انسان را از گل خلق کرد و از روح خود درون آن دمید نسیم حیات در پیکر او وزید و او را بشری کامل در روی زمین گرداند بنام خدائی که ابراهیم را در قلب کوهی از آتش محفوظ نگاه داشت . و کارد از بریدن گلوی اسمائیل منع کرد و قوچ قربانی فرستاد و بنام خدائی که یوسف را از قصر چاه به مقام عظیم پیامبری رساند و به نام خدائی که موسی و پیروانش را از دریا نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق دریا کرد و به نام خدائی که این جریان و نعمتهای فراوان را برای آسایش بشر آفرید و به نام خدائی که در راه او با ستمگران پیکار می کنیم و جان خود را فدا می کنیم و کشته شدن را در راه خدا شهادت می دانیم .
... همیشه ضربه محکمی درجبهه ها به نیروهای رو به زوال صدامی وارد آورید و پیامم به پدر و مادرم این است که بعد از شهادت من گریه نکنید و هر موقع که یاد من افتادید آن لحظه هایی که امام حسین(ع) لباس رزم بر تن علی اکبر می پوشید و او را روانه میدان می کرد و در راه اسلام و قرآن فدا می کرد به یاد داشته باشید و بعد از سالار شهیدان و پیروانش یادی از من هم بکنید و پدرجان امید عفو و بخشش فراوان از شما دارم چون مرا با دستهای پینه بسته و قد خمیده بزرگ کرده و به این سن رسانده و زحمت فراوان کشیده اید و در راه اسلام داده اید و مادرجان شما هم شبهای سرد زمستان مرا در دامن خود پروریدید و زحمتهای بسیار برای من کشیدید امید بخشش دارم و مادرجان خواهش از شما دارم که از کلیه خواهرانم و خانواده ام برای من حلالیت بطلبید و سخنم به خواهرانم باید زینب وار باشید و اخلاق حضرت زینب (س) داشته باشید و برایم گریه نکنید و سفارشم به برادرانم : برادران همانطور که تا قبل از شهادت من در حفظ جمهوری اسلامی کوشا بودید از حالا به بعد کوشا باشید و امام را تنها نگذارید و نگذارید اسلحه من دربیابانهای جبهه افتاده باشد و در خاکها بپوسد و برای من ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب برادرتان شده و آخرین سفارشم به پدر و مادر و برادران و خواهرانم و خانواده ام برای من ناراحت نباشید و هرکس از اقوام که مشتاق دیدار جسد من است مانع نشوید که خداوند اجر بیشتری به شما می بخشد و از کلیه همسایگان و آشنایان برایم حلالیت بطلبید . و پدرجان شما نذر کردید که بعد از اتمام خدمت سربازی من با هم به زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) برویم ولی پدرجان شهادت نصیب من شد و شما می توانید در عوض من فرزندم عباس را با خود ببرید . والسلام . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی نگهدار . الهی آمین یا رب
منبع : فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان، پرونده فرهنگی شهید
نظر شما
