زندگينامه سردار شهيد علي اصغر اتحادي
اين شهيد بزرگوار كه به علت شور وشوق حضور در صحنه هاي جهاد و مبارزه تا لحظة شهادت مجرد باقي ماند پس از سالها مشتاقي و مهجوري در اولين ساعات بامداد 21 آبان 1361 تركش خمپارة دشمن را بهانه ساخت و در سماعي روحاني با پيكري پاره پاره شاهد شهادت را در آغوش گرفت
در سال 1339 كودكي از سلاله سرخ شقايق در اطرافش ارديبهشت شيراز تولد يافت و غنچه هاي مهر بان لبخند را در بهاران شوق ، بر گونه هاي افسرده مادري نشاند كه از سالهاي پيش در انتظار اين بسيجي كوچك سال بود . سرانجام بعد از سال ها انتظار ، رويايي، صادق مردي سبز پوش در دامان پر مهر وي نهاده بود در آغوش گرفت .علي اصغر ،نام بلندي بود كه اين نواده نور به خليل غلامان اباعبدالله(ع) متصف ساخت .علي اصغر كودكي را در خانواده اي مومن و دوستار اهل بيت (ع) به سر آورد ودر مكتب عطوفت پدر و مادري فرهيخته و رنج كشيده ، الفباي مهرباني را عاشقانه آموخت .دل بو توزيع اعلاميه و كتابهاي و به پيرفرزانه انقلاب بست و با تكثير ودر فعاليت هاي سياسي و انقلابي سهمي عظيم را در به ثمر رسيدن نهال نوپاي انقلابي به عهده گرفت . طلوع فجر انقلابي در بهمن 1357 با شهادت جانگذار برادر دلسوخته – حسن اتحادي – همراه بود و آن عزيز كه پيوسته درد فراق برادر را در دل داشت ، پس از پيروزي انقلاب با گذراندن دوره هاي مختلف آموزش خود را آماده دفاع از دستاوردهاي انقلاب نمود ودر قالب اولين اقدام ، در سركوبي غائله فيروزآباد واز بين بردن اشراف و خوانين خون آشام ضد انقلاب نقش موئثري را ايفا كرد . با شروع جنگ تحميلي راهي وپس از آن در آبادان ، كوشك وشلمچه به نبرد با خصم متجاوز پرداخت .
وي بارها به جبهه اعزام شد وبا توجه به اينكه دوره خنثي سازي بمب را در ارتش جمهوري اسلامي گذراند بود با پذيرفتن مسوليتهاي در اين قالب ، در جبهه ودر شيراز با سپاه و بسيج همكاري داشت . وي همچنين با عنوان فرمانة گردان ، هدايت بخشي ازنيروهاي اسلام را به عهده گرفت و در چندين عمليات رشادتها و دلاور مرديهاي خود را به منصة ظهور رساند
اين شهيد بزرگوار كه به علت شور وشوق حضور در صحنه هاي جهاد و مبارزه تا لحظة شهادت مجرد باقي ماند پس از سالها مشتاقي و مهجوري در اولين ساعات بامداد 21 آبان 1361 تركش خمپارة دشمن را بهانه ساخت و در سماعي روحاني با پيكري پاره پاره شاهد شهادت را در آغوش گرفت . محور عين خوش هنوز بعد از سالها ، زلال آخرين زمزمه ها و وصاياي عاشقانة او را مويه مي كند .