فرزنده هنر زنده کند نام پدر / زندگینامه و خاطره شهید عباس دهقانی نخلی
شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۲
دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد سرباز سرافراز شهید عباس دهقانی نخلی می باشد که به همین مناسبت نگاهی به زندگی نامه و خاطره ای از شهید به روایت پدرش داریم
به گزارش نوید شاهد هرمزگان دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد سرباز سرافراز شهید عباس دهقانی نخلی می باشد که به همین مناسبت نگاهی به زندگی نامه و خاطره ای از شهید به روایت پدرش داریم
عباس همراه من ، شبها با هم می رفتیم مسجد ، ماه مبارک رمضان بود، روزه و نمازش قضا نمی شد ، احکام دینی را تمام و کامل می فهمید.
روزی که امام به وطن تشریف آورد . وی از تلویزیون تماشا می کرد، به من گفت نگاه کن پدرم امام امت را ببین که چه طور نور از رویش می بارد، پدر! ببین این مرد بزرگ، خدا چه نیرویی به او داده است مثل حسین ابن علی علیه السلام . حالا که من او را دیدم و شناخته ام حب امام در دلم جای گرفته است . پدر جان به من اجازه بده که به مدرسه نروم ، من گفتم چرا نروی؟می خواهی ترک تحصیل نمایید؟ گفت: بله . او به من فرمود که دین در خطر است سواد چه ارزشی دارد حتی جانم هم ارزش ندارد در مقابل دینم و خودش را داوطلب معرفی کرد. از سربازی عازم به جبهه شد . وقتی که از جبهه به مرخصی آمد از جبهه برایم تعریف نمود، گفت بابا بنشین تا برایت از جبهه بگویم و شما اگر توانایی داری به جبهه بیا . آنها شبها دعای کمیل دعای ندبه می خوانند و با دوستان عشق می ورزیم. فکر می کنم بوی بهشت توی جبهه باشد...
من در جوابش گفتم فرزندم !
فرزنده هنر باش نه فرزنده پدر
که فرزنده هنر زنده کند نام پدر
منبع : پرونده فرهنگی شهید، فرهنگ اعلام شهدای هرمزگان
زندگینامه
شهید عباس دهقانی نخلی دوم ارديبهشت 1346، در شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش حوا نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز نيروي دريايي ارتش در جبهه حضور يافت. نهم دي 1366، در بمباران هوايي ايستگاه رأس البيشه عراق به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. روحش شاد
خاطره به روایت پدر شهید
شهید عباس دهقانی نخلی دوم ارديبهشت 1346، در شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش حوا نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز نيروي دريايي ارتش در جبهه حضور يافت. نهم دي 1366، در بمباران هوايي ايستگاه رأس البيشه عراق به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. روحش شاد
خاطره به روایت پدر شهید
عباس در خانواده بنده بهترین فرزندم بود، گل سر سبد منزل! این قدر علاقه به درس داشت که تمام معلمهای او راضی بودند خودش یکی از ورزشکاران تیم کاوه بود ، تا آن وقت که امام امت از پاریس عازم ایران شد و این جا دشمنان اسلام به پا خواستند ، با امام مبارزه نمودند.
روزی که امام به وطن تشریف آورد . وی از تلویزیون تماشا می کرد، به من گفت نگاه کن پدرم امام امت را ببین که چه طور نور از رویش می بارد، پدر! ببین این مرد بزرگ، خدا چه نیرویی به او داده است مثل حسین ابن علی علیه السلام . حالا که من او را دیدم و شناخته ام حب امام در دلم جای گرفته است . پدر جان به من اجازه بده که به مدرسه نروم ، من گفتم چرا نروی؟می خواهی ترک تحصیل نمایید؟ گفت: بله . او به من فرمود که دین در خطر است سواد چه ارزشی دارد حتی جانم هم ارزش ندارد در مقابل دینم و خودش را داوطلب معرفی کرد. از سربازی عازم به جبهه شد . وقتی که از جبهه به مرخصی آمد از جبهه برایم تعریف نمود، گفت بابا بنشین تا برایت از جبهه بگویم و شما اگر توانایی داری به جبهه بیا . آنها شبها دعای کمیل دعای ندبه می خوانند و با دوستان عشق می ورزیم. فکر می کنم بوی بهشت توی جبهه باشد...
من در جوابش گفتم فرزندم !
فرزنده هنر باش نه فرزنده پدر
که فرزنده هنر زنده کند نام پدر
منبع : پرونده فرهنگی شهید، فرهنگ اعلام شهدای هرمزگان
نظر شما