هميشه پیرو خط امـام و ولايت فقيه باشيد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان،شهید محمد نجفی يكم بهمن 1349 در شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش عباس، كارگر بود و مادرش زينب نام داشت. وی تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. چهاردهم اسفند 1365 در شلمچه به شهادت رسيد.پیکر این شهید بزرگوار پس از تفحص،سال 1374 در گلزار شهدای رودان آرام گرفته است.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهیدنجفی است.
بسمه تعالى
« ولاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون.»
گمان نكنيد آنهايى كه در راه خـدا كشته شده اند مرده اند، بلكه زنـده اند و نزد خـداى خود روزى مىگيـرند. با نام خداوند وصيت نامه خود را آغازمى كنم. تا آنجائيكه وصيت كردن برهرفردمسلمان آزاده واجب است و من خود را مقـدم داشته ام وصيـت خود را براى شما پدر و مادر و برادر و خـواهر و امـت حزب الله بنويسم. من دلم مى خواهد اين سخن ناچيز، از يک برادر حقير خود را از دل و جان بپذيرى و قبول كنيد. اولا هميشه زيرخط امـام و ولايت فقيه باشيد و از آن دورى نكنيد. چون كسى كه امت اسلام را از بند ظلمها نجات دهد همين انبياء و ولايـت فقيه هستند. ثانيا نمازجمعه و راهها و كارهاى اسلامى را هرچه با شكوهتر برگزار كنيد. ثالثا اگر من شهيد شدم و برادر رزمنده ديگر من شهيد شد، نگذاريد اسلحه خونين مـا بر زمين بيفتد. چون دلم مى خـواهد هيچ وقت اين سلاح من و برادر رزمنده ديگربرروى خاك نيفتد و دشمن شاد وخوشحال شود. و ازشما مى خـواهم كه اگر سلاح من و برادر ديگر رزمندهام بر زمين بيفتد، مى خواهم سلاح من را برداريد و برعليـه آن دشمنان خونى بجنگيد. و براى پدرم اين را مىخواهم كه ازطرف من اگر بدفرمانى و بدكارى كردهام مرا ببخشيد و حلالكنيد. چون من نادان بودم و حقيقت را نمى فهميدم و نمىدانستم كه پدر چقدر احترام دارد. و اما مادرجان تو درست است كه زحمتهاى فراوان را كشيدهاى درحـقمن، خوار شدى و بزرگ كردى مرا، اميدوارمكه اين زحمتهاى شما را با شهادتم جبران كنم. مادرجان درشهادت من هيچ جاى نگرانى نيست. در شهـادت من هيچ وقت گريه زارى نكن. اما اگر خواستى گريه كنى به ياد علىاصغر حسين و على اكبر و قاسم گريه كن. من رفتم به جبهه تا انتقـام خـون شهدا و دوستان شهيد خودرا بگيرم. اگرشهيد شدم با آنها هستم از جمله على عباس دومشهرى، شيروى داورى و تمام شهدا....
مورخ 65/12/3
محمد نجفى سهرابى