چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۳
نوید شاهد_ کتاب «از فرش تا عرش» که سیری در زندگی شهید حجت الاسلام «حیدر عبدوس» دارد توسط «سعید اسدی فر» نوشته شده است.

نگاهی به زندگی شهید «حیدر عبدوس» در «از فرش تا عرش»

 

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، این کتاب به همت نیروی انتظامی_ معاونت نیروی انسانی_ مرکز امور ایثارگران در سال 1386 به قیمت 1200 تومان و در شمارگان 5 هزار نسخه منتشر شده است.

کتاب «از فرش تا عرش» در پنج فصل زندگی شهید حجت الاسلام «حیدر عبدوس» را روایت می کند. فصل های این کتاب به نام های، فصل اول «کودکی و نوجوانی شهید حیدر عبدوس»، فصل دوم «فعالیت شهید حیدر عبدوس در کمیته ها»، فصل سوم «فعالیت شهید عبدوس در جبهه ها و واحد تبلیغات»، فصل چهارم «گوشه هایی از مبارزات و خوی و خصلت حیدر از زبان همرزمانش» و فصل پنجم «چگونگی شهادت حیدر عبدوس در حبهه» تقسیم شده اند. در بخش پایانی کتاب هم آلبوم تصاویر قرار دارد که می توانید تعدادی از عکس های این شهید والامقام را در آنجا مشاهده کنید.

در قسمتی از این کتاب می خوانید: بعد از عملیات های «طریق القدس»، «ثامن الائمه»، «فتح المبین» و «بیت المقدس» جبهه ابعاد تازه ای به خود گرفت. نیروهای عراقی تا مرزهای قبل از جنگ رانده شدند و نیروهای ایران از حالت تدافعی به حالت تهاجمی درآمدند. زندگی حیدر به جبهه و جنگ محدود شده بود. او هم رزمنده ای موفق و قوی بود و هم مبلغی توانا و هم معلمی ایثارگر و فداکار. در ماموریت های گشتی و شناسایی هم مرتب شرکت می کرد. برادرش حمید هم که در سن نوجوانی بود. در سال 1364 خداوند به حیدر پسری عطا فرمود. حیدر اسم پسرش را محمد رضا، انتخاب کرده بود. همسر حیدر در این مورد می گوید: او در عملیات بدر زخمی شده بود. بعد از بهبودی عازم جبهه شد. تابستا سال 1364 چند روزی به مرخصی آمد که پسر ما به دنیا آمد. حیدر قبلا اسم او را محمد رضا، انتخاب کرده بود. او سه شبانه روز به خاطر تولد محمد رضا دعا و نیایش و شکرگذاری کرد. او می گفت: محمد رضا حبه الحسین (ع) است. من روز عاشورا او را از امام حسین (ع) طلب کرده بودم. که حاجتم را داد. تولد محمد رضا هم نتوانست مانع از حضور بی وقفه او در جبهه ها شود. او را به معاونت تبلیغات جبهه و جنگ در غرب کشور فراخواندند. حیدر علاوه بر کار فرهنگی و دینی و اعتقادی، یک رزمنده توانا هم بود. او اخلاق بسیار نیکویی داشت. در شرایط سخت هم تبسم زیبایی بر چهره داشت و همیشه می خندید و شوخی می کرد.

انتهای پیام /

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده