کتاب هفتم از مجموعه بیست و هفت در 27؛ حاوی داستان پر ماجرای حیات دنیوی شهید «محمدرضا دستواره» به قلم «گلعلی بابایی» منتشر شد.

به گزارش نوید شاهد به نقل از ایسنا، یادم هست در آن دوران مادرم غذای ساده‌ای بار می‌گذاشت تا با آن شکم ما بچه‌ها را سیر کند. امّا این غذا از بس بی‌محتوا و بی‌مزه بود، سروصدای من و برادران و خواهرانم را درمی‌آورد.به همین خاطر گاهی وقت‌ها بابام که آن ایّام در یک کارگاه نمکی کار می‌کرد، کلاه خودش را برمی‌داشت و آن را روی دیگ آبگوشت می‌تکاند.

کتاب قصه ما همین بود

بیشتر بخوانید: شهدا در نهایت غایت و کمال هستند 

«قصۀ ما همین بود» کتاب هفتم از مجموعه بیست و هفت در ۲۷؛ حاوی داستان پرماجرای حیات دنیوی شهید محمدرضا دستواره؛ قائم مقام فرمانده لشکر ۲۷ محمّدرسول‌الله(ص) به قلم گل‌علی بابایی است. این کتاب با ۲۰ فصل به همراه اسناد و تصاویر در ۲۰۰ صفحه از سوی نشر ۲۷ بعثت منتشر شده است.

در این کتاب زندگی نامه شهید دستواره از زبان خودش گفته می‌شود، شهید دستواره پیش از شهادت زندگی خود را از ابتدای کودکی تا پیش از شهادت در تیرماه ۶۵ را در نوارهای ضبط صوت روایت کرده و این نوارها دستمایه نگارش این کتاب قرار گرفته است.

سالروز شهادت «محمدرضا دستواره» 

در بخشی از این اثر می‌خوانیم:«سیّد محمّدرضا دستواره هستم، متولد هجدهم اسفند ماه ۱۳۳۸محل تولد من گودمرادی است در جنوب تهران. اسم پدرم سیّد نقی دستواره و مادر من هم قدسی‌خانم میراسماعیلی است. طبق گفته‌ی مادرم من ماه شعبان به دنیا آمدم.

گودمرادی یکی از مناطق محروم‌نشین در جنوب تهران بود که اگر بخواهم دقیق‌تر گفته باشم، این گود در امتداد ضلع شرقی ترمینال جنوب و در حوالی میدان شوش واقع شده بود. در آن ایّام زندگی ما در گودمرادی، یا وضعیتی که داشتیم هرچند زیاد روبه‌راه نبود، اما خوش بودیم و سرحال. یادم هست در آن دوران مادرم غذای ساده‌ای بار می‌گذاشت تا با آن شکم ما بچه‌ها را سیر کند. امّا این غذا از بس بی‌محتوا و بی‌مزه بود، سروصدای من و برادران و خواهرانم را درمی‌آورد.

به همین خاطر گاهی وقت‌ها بابام که آن ایّام در یک کارگاه نمکی کار می‌کرد، کلاه خودش را برمی‌داشت و آن را روی دیگ آبگوشت می‌تکاند و با نمکی که تو کلاه‌اش بود، غذای ما را بامزه می‌کرد و می‌داد می‌خوردیم.»

انتهای پیام / 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده