همسر شهید «ابوالفضل محمدعلیزاده»:
سه‌شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۰
دکتر «سوسن عزیز محمدی» متخصص جراحی زنان و رئیس بیمارستان «هاجر» با اشاره به اینکه دلسوزی همسر شهیدش برای تمام بیماران مثال‌زدنی بود، گفت: شهادت، پاداش سال‌ها خدمت صادقانه‌اش بود.

نوید شاهد: وقتی مهمان شوم و ناخوانده‌ای به نام ویروس کرونا سروکله‌اش پیدا شد بیشتر مردم برای در امان ماندن از شر این بیماری و دردسرهایش از هم دوری می‌کردند و به خانه‌های‌شان پناه برده بودند. اما کادر درمان ایثارگرانه به میدان مبارزه با این ویروس شوم آمده بودند تا دوباره سلامت را به زندگی مردم برگردانند. در این میان تعداد زیادی از کادر درمان خودشان به ویروس کرونا مبتلا شدند و به شهادت رسیدند. شهید مدافع سلامت دکتر «ابوالفضل محمدعلیزاده» که در بیمارستان «ولیعصر (عج)» و «سجاد» ناجا خدمت می‌کرد، یکی از همین پزشکان است. به مناسبت فرارسیدن یازدهم مهرماه سالگرد شهادت این شهید مدافع سلامت با دکتر «سوسن عزیزمحمدی» همسر این شهید والامقام که متخصص جراحی زنان و رئیس بیمارستان «هاجر» است، گفت‌وگو کرده‌ایم.

شهادت، پاداش سال‌ها خدمت صادقانه‌اش بود

شهید، تمام خصوصیات اخلاقی یک مومن حقیقی را داشت

همسر شهید در ابتدای گفت‌و‌گو با خبرنگار نوید شاهد از اخلاق پسندیده شهید تعریف کرد: تمام خصوصیات اخلاقی را که یک مومن باید داشته باشد در وجود او متجلی بود. ویژگی‌های اخلاقی خوب و پسندیده‌ای مانند «تواضع»، «مهربانی»، «صداقت»، «مسئولیت‌پذیری»، «متعهد»، «دلسوزی» و «خدمت صادقانه» او را از دیگران متمایز کرده بود. فکر نکنید چون همسرم بوده این حرف‌ها را می‌زنم بلکه هر کسی معاشرتی با او داشت می‌تواند حرف‌های من را تصدیق کند. مدت زندگی مشترک من و شهید 19 سال بود و در تمام این سال‌ها حتی یک خاطره بد از او ندارم. او متخصص جراحی مغز و اعصاب بود و در حوزه تشخیص و درمان از برترین‌ها به شمار می‌رفت.

همراه همیشگی من در تمام مراحل زندگی

عزیزمحمدی با بیان اینکه یکی از ویژگی‌های مثبت شهید «همراهی» بوده است، ادامه داد: بیمارستان «هاجر» در ابتدای شیوع کرونا تا آذرماه سال 1400 به عنوان مرکز ویژه برای بیماران کرونایی از طرف ستادکل نیروهای مسلح انتخاب شده بود. تصور می‌کردم با توجه به وحشتی که آن روزها از این بیماری وجود داشت او با مدیریت من در بیمارستانی که فقط برای خدمت‌رسانی به بیماران کرونایی انتخاب شده مخالفت کند. اما او آنقدر در این دوران با من همراهی کرد که خستگی کار را احساس نمی‌کردم. البته او همیشه در تمام مراحل و مقاطع زندگی همراه من بود.

برای تمام بیمارانش دلسوزی می‌کرد

همسر شهید گفت: همکاران شهید بدون تردید حرف‌های من را تائید خواهند کرد که او یک پزشک دلسوز نسبت به تمام بیماران بود و برای آنها از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد. بارها شاهد بودم که او به بیمارانش خارج از ساعت اداری مشاوره می‌داد و مدام جویای حال آنها می‌شد. اگر متوجه می‌شد پزشک دیگری در تشخیص و درمان بیماری شخصی اشتباه کرده با حفظ کرامت آن دکتر مریض را برای درمان کمک می‌کرد. دقت می‌کرد که هم بیمار را متوجه حقیقت ماجرا کند و هم اینکه کرامت آن پزشک که دچار اشتباه شده حفظ شود.

برای زندگی در کنار شهید شکرگذار خداوند هستم

همسر شهید از اینکه او در خانه هم بسیار دلسوز و مهربان بوده گفت: هر وقت به دلیل مشغله کاری او زودتر از من به خانه می‌رسید دست به کار می‌شد و غذا را درست می‌کرد اما وقتی به خانه می‌آمدم می‌دیدم منتظر من نشسته و غذا نخورده است. زندگی در کنار او برای من بسیار لذتبخش و سعادتی از جانب خداوند بود که شکرگذارش هستم. شهادت، پاداش سال‌ها خدمت صادقانه‌اش بود. 

با افتخار از او پرستاری کردم

رئیس بیمارستان هاجر درباره وقتی که همسرش به ویروس کرونا مبتلا شده بود هم گفت: همسرم وقتی به این بیماری منحوس مبتلا شد برای بستری شدن مقاومت می‌کرد و می‌خواست تا جایی که می‌تواند به بیماران خدمت کند. او در آن شرایط هم به فکر من بود و به یاد دارم که گفت «نمی‌خواهم برای دیدن من به بیمارستان دیگری بیایی و این رفت‌و‌آمدها تو را اذیت کند، به همین دلیل من را در بیمارستان خودت بستری کن.» من هم برای اجابت خواسته‌اش او را در بیمارستان «هاجر» بستری کردم. البته من هم راضی بودم که نزدیکم باشد تا بتوانم بهتر از او پرستاری کنم. به فاصله 48 ساعت علائم ویروس در من هم نمایان شد.

در آخرین دیدارمان هم برای من دلسوزی کرد

عزیزمحمدی خاطره آخرین دیدار با همسرش را هم تعریف کرد: در تمام سال‌های زندگی مشترک‌مان هیچوقت او را مثل روزهای آخر عصبی و پرخاشگر ندیده بودم. البته این هم به دلیل این بود که کرونا سیستم بدن و خون‌رسانی به مغز را دچار اختلال کرده بود. خودش هم متوجه این موضوع می‌شد و با دلشکسته اشک می‌ریخت. پدر و مادرم به این ویروس مبتلا شده بودند و باید آنها را برای سی‌تی اسکن می‌بردم، به او گفتم برای انجام این کار می‌روم و پس از 2 ساعت برمی‌گردم. از من کاغذ خواست و برایم نوشت «تو همیشه همه را بر خودت مقدم می‌دانی و هیچوقت به فکر خودت نیستی. اما تو باید به فکر خودت باشی و از خودت هم مراقبت کنی.» در نهایت پس از دست‌وپنجه نرم کردن با ویروس منحوس کرونا در یازدهم مهرماه سال 1399 به فیض شهادت نائل آمد.

قلبش برای خدمت به مردم کشورش می‌تپید

همسر شهید در ادامه صحبت‌هایش گفت: علاقه بسیار زیادی به کشورش داشت. بارها این موقعیت برایش فراهم شد که به کشور دیگری مهاجرت کند تا در آنجا به طبابت و زندگی ادامه دهد. اما هیچوقت راضی به مهاجرت نشد و می‌گفت «خدا این توانایی را به من داده تا به بندگانش خدمت کنم و نباید این را از مردم سرزمین خودم دریغ کنم.» بعد از زلزله بم به طور داوطلبانه راهی آنجا شد تا هر کمکی از دستش بر می‌آید انجام دهد. امیدوارم احساس تعلق خاطر به این آب و خاک در تمام پزشکان وجود داشته باشد تا در این سرزمین بمانند و به هموطنان‌شان خدمت کنند.

قصد نگارش کتابی درباره شهید را دارم

همسر شهید با تاکید بر اینکه ایثارگری‌های کادر درمان در مبارزه با ویروس کرونا باید ثبت و ضبط شود، خاطرنشان کرد: قصد دارم کتابی را با محوریت خاطرات همسرم بنویسم تا اثر مکتوبی از او به یادگار بماند. امیدوارم هر چه زودتر این کار را به سرانجام برسانم. کادر درمان در مبارزه با ویروس کرونا ایثارگرانه به میدان آمدند و جانشان را کف دست گرفتند. این ازخودگذشتگی آنها بسیار ارزشمند و ستودنی است و نباید در گذر زمان از یادها برود. این شهیدان می‌توانند الگوی خوبی برای جوانان ما باشند.

مزار شهید در کنار پدر شهیدش است

عزیزمحمدی درباره آرامگاه ابدی شهید روایت کرد: پدر همسرم از شهدای جاویدالاثر عملیات والفجر مقدماتی است که سنگ قبری به طور نمادین در گلزار شهدای «آذرشهر» استان «آذربایجان شرقی» به یاد او قرار داده شده است. مزار شهید در گلزار شهدای «آذرشهر» درست در مجاورت مزار پدرش شهید «محمد محمدعلیزاده» قرار دارد.

خبرنگار: رضا افراسیابی 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده