خاطره‌ همسر از شهید «احمد ارجمندیان»
شنبه, ۰۵ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۰۷
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «احمد ارجمندیان» خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید احمد ارجمندیان دهم ارديبهشت 1341، در شهرستان لارستان ديده به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش روزي نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. سال 1360 ازدواج كردو صاحب يك پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم فروردين 1361، در دشت عباس توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. پيكرش را در گلزار شهداي شهرستان بندرعباس به خاك سپردند.

شهیدی که فداکاری و رشادت‌های زیادی برای انقلاب نمود

خاطره‌ای از شهید احمد ارجمندیان (نوشته همسر شهید)


شهید خیلی مهربان بود و دوست‌دار اهل‌بیت به‌ طوری که از زمان بچگی با وجودی که منزلشان از حسینیه فاصله زیادی داشت اما هر شب دوشنبه و جمعه و ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان خود را به حسینیه می‌رساند و در مجالس روضه خوانی اهل‌بیت شرکت می‌کرد و همیشه تأکید نماز اول وقت را داشت و از خدا آمرزش می‌طلبید و به یاد خدا و به فکر خانواده‌های شهدا بود و از ایشان سرکشی می‌نمود.

احساسات عجیبی داشت و خود را سرپرست یتیمان می‌دانست و می‌گفت خود را از خانواده‌های شهدا جدا ندانید‌. تمامی غصه‌ها را در خودش احساس می‌کرد و به دنبال خلوت‌گاهی بود که با خدا راز و نیاز کند و اشک شب‌هایش به هنگام نماز شب فراموش نمی‌شد. مردی بسیار صبور، مقاوم، شجاع و نترس بود نمی‌دانم این همه ایثار چگونه در کالبد خاکی او جا گرفته بود همیشه با وضو بود و یک قرآن جیبی کوچک داشت و از هر موقعیتی برای تلاوت قرآن استفاده می‌کرد. شهید پاسدار سپاه و در قسمت اطلاعات فعالیت داشت و فعالیت، ایثار، فداکاری و رشادت‌های زیادی برای انقلاب نمود تا جایی که بارها منافقین قصد جانش را کرده بودند که می‌گفت من نمی‌خواهم به دست منافقین کور دل ترور شوم بلکه دوست دارم در جبهه‌های جنگ در راه خدا کشته و شهید شوم که به آرزویش رسید.

شهید یک ورزشکار با محبت بود به خصوص نسبت به مادرش و به من سفارش می‌نمود مبادا شما نشسته باشی و مادرش مشغول به کار باشد. زمان رفتن به جبهه سفارش‌های زیادی نمود و نام فرزندش که هنوز به دنیا نیامده بود خودش انتخاب کرد که نام او را آیت بگذارید. گویا که می‌فهمید فرزندش پسر است و آیت به معنی نشانه که به لطف خدا به یادگار ماند و 2 روز قبل از حرکت به جبهه سرودی به مادرش در نوار کاست سرود که این است: شیون مکن مادر در مرگ خون بارم بگذر ز من دیگر غم سفر دارم. و هنگام حرکت به سوی جبهه آن چنان خوشحال بود که قابل وصف نمی‌باشد و خودش می‌فهمید که شهید می شود.

بارها سفارش داد و حتی در نامه‌هایی که از جبهه برایم می‌نوشت تاکید داشت که من شهید می‌شوم و تو باید زینب گونه راه مرا ادامه دهی و من نیز به یاد او خانه‌اش را حسینیه نمودم که برای همیشه مصائب اهل‌بیت خوانده شود و روحش شاد و انشاء الله که از من راضی شود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده