معلمی که کلاس درسش را به خاکریزهای آبادان برد
ابه گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «صالح ابراهیمنژاد» در سال ۱۳۳۷ در شهرستان هشترود چشم به جهان گشود. از همان کودکی، نشانههای غیرت و ایمان در چهرهاش آشکار بود. خانوادهای سادهزیست و مذهبی داشت که روحیه مقاومت و عشق به اسلام را در او پرورش دادند. دوران تحصیلش را با پشتکار گذراند و توانست دیپلم بگیرد. اما صالح فقط به دنبال مدرک نبود؛ او عاشق آموختن و آموزش دادن بود. همین عشق، او را به سمت شغل معلمی کشاند. در آموزش و پرورش مشغول به کار شد و با تمام وجود تلاش کرد تا نه تنها علم، بلکه اخلاق و انسانیت را به دانشآموزانش بیاموزد.
وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، صالح مانند بسیاری از جوانان غیور این مرز و بوم، نتوانست در خانه بنشیند. او که پیش از انقلاب نیز در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شرکت داشت، حالا احساس میکرد باید قدمی فراتر بردارد. با شروع جنگ تحمیلی، ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام خمینی (ره) قلبش را به لرزه درآورد. بیدرنگ از طریق بسیج به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد.
در جبهه، صالح نه یک سرباز عادی، که یک رزمنده تمامعیار بود. با وجودی که معلم بود و میتوانست در پشت جبهه خدمت کند، اما ترجیح داد در خط مقدم بجنگد. مسئولیت تیربار آرپیجی را به عهده گرفت و در خاکریزهای آبادان، همانجا که دشمن تا دندان مسلح پیشروی کرده بود، ایستادگی کرد. همرزمانش میگویند او همیشه با چهرهای آرام و روحیهای استوار در سنگر حاضر میشد. گویی ترس را نمیشناخت، چون به وعدههای الهی ایمان داشت.
هجدهم اسفند سال ۱۳۶۰، در حالی که صالح پشت تیربارش مشغول دفاع از خاک میهن بود، گلولهای به سرش اصابت کرد و او را به شهادت رساند. خون پاکش بر خاک آبادان ریخت و نامش در فهرست مردان بزرگی ثبت شد که با شهادت خود، درس وفاداری به اسلام و ایران را برای همیشه جاودانه کردند. پیکر مطهرش به زادگاهش بازگشت و در گلزار شهدای هشترود به خاک سپرده شد.
صالح ابراهیمنژاد، معلمی بود که نه فقط با کلمات، بلکه با جانش درس آزادگی داد. او ثابت کرد که شهیدان، هرگز نمیمیرند. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
انتهای پیام/