دفتر خاطرات شهید فرشاد فولادی

دفتر خاطرات شهید فرشاد فولادی
قسمت نخست خاطرات شهید «فرشاد فولادی»

پدرم آزادم کرد!

هم‌رزم شهید «فرشاد فولادی» نقل می‌کند: «او را در دیدم. بشاش‌تر از گذشته، نورانی‌تر از قبل. رفتم که او را در آغوش بگیرم، دیدم نمی‌توانم. هرچه دست می‌اندازم، او خارج از دستان من می‌ماند. پرسیدم: چه شد که رفتی؟ گفت: پدرم آزادم کرد.»
طراحی و تولید: ایران سامانه