خاطرات شهید سید محمد میرکمالی

خاطرات شهید سید محمد میرکمالی
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمد میرکمالی»

چه قربانی‌ای بهتر از بچه آدم در روز عید قربان

پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل می‌کند: «وقتی فهمیدم روز عید قربان شهید شده، دست‌هایم را بالا بردم و گفتم: خدا رو شکر! چه قربونی‌ای بهتر از بچه آدم! ان‌شاءالله که خدا قبول کند!»
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد میرکمالی»

خدا باید آدم رو بطلبه تا شهید بشه

پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل می‌کند: «من وضو گرفتم و رفتم مسجد. هیچ‌کس با من نیومد. وقتی برگشتم توی سنگر، دیدم یا خدا! از بچه‌ها یکی سالم نمونده! چند نفر شهید و چند نفر مجروح شده بودند! ولی من سالم مونده بودم. همون‌جا فهمیدم که واقعاً هرکس سرنوشتی داره؛ خدا باید شهادت رو قسمت کنه.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه