خاطرات شهید خان محمدی

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهید خان محمدی
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»
عمه شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «دستم را گرفت و گفت: عمه‌جان! چرا گریه می‌کنی؟ با گوشه چادر اشکم را پاک کردم و گفتم: بهت افتخار می‌کنم عزیز دلم! یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و گریه می‌کنم.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۳

قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»
مادر شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «گفتم: اینکه ناراحتی نداره، ان‌شاءالله خوب می‌شی و بعد از ماه رمضون، روزه قضا رو به‌جا می‌آری! گفت: توی ماه رمضان، روزه گرفتن صفای دیگه‌ای داره. بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲