خاطره - صفحه 24

آخرین اخبار:
خاطره
زندگی نامه و خاطرات «محمد حسین برادران هروی» زندانی سیاسی پهلوی؛

دوره دانشجویی «برادران» به دوره حبس در زندان پهلوی گره خورد

نوید شاهد - «محمد حسین برادران هروی» به واسطه فعالیت های انقلابی و حق طلبی، از روز ۲۹ شهریور ۱۳۵۴ تا پنجم آبان ماه سال ۱۳۵۷ در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری، زندان قصر و قزل حصار به سر می برد.
زندگی نامه و خاطرات «علی اکبر دلشاد غلامی» زندانی سیاسی پهلوی؛

از شکنجه ساواک آن قدر پاهایم ورم کرده بود که در کفش جا نمی‌شد

نوید شاهد - «علی اکبر دلشاد غلامی» از شکنجه های زندان ساواک مشهد، زندان لشگر مشهد و زندان وکیل‌آباد مشهد روایت می کند.
زندگی نامه و خاطرات «سید اکبر دخانچی» زندانی سیاسی پهلوی؛

سرنگونی پهلوی موضع مشترک بین مذهبی‌ها و غیر مذهبی ها بود

نوید شاهد - شرکت در جلسات سخنرانی آیت الله خامنه‌ای، شرکت در اعتراض به قرارداد کاپیتولاسیون، اعتراضات به بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای، آیت الله‌غفاری و آیت الله سعیدی و تبعید آیت الله مشکینی، موجبات دستگیری «سید اکبر دخانچی» را فراهم کرد. او در خاطراتش از مواضع اعتقادی و سیاسی مخالفان شاه پهلوی می گوید.
زندگی نامه و خاطرات «محمد حکیمی پوریزدی» زندانی سیاسی پهلوی؛

با هر ضربه شکنجه گر ساواک مثل توپ از زمین بلند می شدم و به زمین می‌خوردم

نوید شاهد - بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری و زندان قصر شکنجه گاه مخالفان عملکردهای محمد رضا شاه پهلوی بود و یکی از این افراد معترض، «محمد حکیمی پور یزدی» بود که شکنجه های بسیاری را در دوران حکمرانی خاندان پهلوی دیده است.

صوتی/ بر بال خاطره با حضور همسر شهید "مجتبی مداحی"

نوید شاهد - همسر شهید "مجتبی مداحی" از شهدای شهرستان ابهر در قالب برنامه بربال خاطره ، خاطرات خود را به مناسبت دهه فجر روایت می‌کند. در ادامه فایل صوتی قرار داده شده است.

ساواک در پی سربازی در رکاب شاه / بخش اول

نوید شاهد - مجموعه خاطرات پیش رو، بخش اول روایت هایی از سرباز و مبارز انقلابی «شهید محسن مباشر کاشانی»، مبارزی که برای انقلاب در آبستنگاه حوادث و در دل خطر از جان خود مضایقه نداشت.
خاطره‌ای از شهدای انقلابی استان زنجان؛

"یعقوبعلی" همیشه خوش خلق و قانع بود

نوید شاهد - همسر شهید "شهید یعقوبعلی محمدی" می‌گوید: یعقوبعلی بسیار خانواده دوست بود از هیچ اقدامی برای رفع مشکلات اهل فامیل فروگذاری نمی کرد عصای دست مادرش بود و به خواهرهایش احترام فراوانی می گذاشت صله رحم را به جا می آورد و هرگز بد اخلاقی از وی را به یاد ندارم چرا که همیشه خوش خلق و قانع بود.

مادرانه های شهدای زنجان/ او برای رسیدن به معشوق تردید نمی‌کرد

نوید شاهد – مادر شهید "داود اوجاقلو" می‌گوید: چه برای پیروزی انقلاب و چه برای رفتن به جبهه اصلا نمی توانستیم او را کنترل کنیم و در خانه نگه داریم. اگر در حیاط را قفل می کردیم از پشت بام خانه می‌رفت. خاطرات مادران شهدا به مناسبت سالروز وفات ام البنین(س) منتشر می شود.

مادرانه های شهدای زنجان/کاش همه درک و فهم تو را داشتند

نوید شاهد – مادر شهید "قهرمان ابوالفضلی زنجانی" می‌گوید: یکبار دوستان قهرمان می‌خواستند او را اذیت کنند و در نتیجه کار به مدیر مدرسه کشید و به خاطر رفتار او مدیر گفت: کاش همه گذشت و عقل تو را داشتند. خاطرات مادران شهدا به مناسبت سالروز وفات ام البنین(س) منتشر می شود.

مادرانه های شهدای زنجان/من در راه هدف و مکتبم می روم

نوید شاهد – مادر شهید "منصور ابراهیمی" از روزهای قبل از شهادت فرزند خود چنین می‌گوید: به او گفتم پسرم اکنون جبهه خیلی خطرناک است و او گفت؛ نگران من نباش من در راه هدف و مکتبم می روم، اگر خداوند موهبت شهادت را نصیبم کرد، خوشحال باش . خاطرات مادران شهدا به مناسبت سالروز وفات ام البنین(س) منتشر می شود.
به مناسبت چهل و دومین سالِ بهار انقلاب اسلامی؛

خاطره | پس از شهادت فرزندم يكسال در اتاقش را باز نكردم!

نوید شاهد _ در آستانه چهل و دومین سالِ پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر؛ نوید شاهد تهران بزرگ طی پرونده‌ای، زندگینامه، وصیتنامه و اسناد شهدای انقلاب را برای علاقه مندان منتشر می‌کند. در ادامه خاطره ‌ای از شهید "جعفر اکبری تیرآبادی" به روایت پدرش را می‌خوانید.

خاطره | خواب دیده‌ام مجروح شدی!

نوید شاهد _ دوست شهید مدافع حرم "نوید صفری"، درباره او می‌گوید: "یک بار یادم هست دیدم داخل مسجد نشسته است، چند وقت قبلش خوابی در موردش دیده بودم. از او پرسیدم: «کی رسیدی؟» گفت: «یک هفته ای است از سوریه آمده‌ام..» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «نوید صفری » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

«مسجد رهبر» به چاپ سوم رسید

نوید شاهد - کتاب «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد دو ماه پس از عرضه و توسط انتشارات راه یار به چاپ سوم رسید.

خاطره /خداحافظی که برایم آرزو شد

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "مرتضی کریمی"، درباره همسرش می‌گوید: " من اما حتی با او خداحافظی نکردم. نمی توانستم به راحتی دل بکنم ..ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |نامی که ناآرامم می‌کرد

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "مرتضی کریمی"، درباره همسرش می‌گوید: " با اینکه می‌دانست حتی حرف زدن از سوریه هم مرا ناراحت می‌کند، اما با هیجان از رفتن می‌گفت. انگار نمی‌توانست ذوق‌زدگی‌اش را پنهان کند. ..." ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |فقط خودت را می‌خواهم!

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "مرتضی کریمی"، درباره همسرش می‌گوید: " قرار بود برای ماموریتی طولانی به کرج برود. گفت «25- 30 روزه می‌روم و برمی‌گردم. گفتم «به خانه خودمان می‌روم تا برگردی.»...ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |شهادت محمدرضا را در خواب دیدم

نوید شاهد _ مادر شهید مدافع حرم "محمدرضا دهقان"، درباره فرزندش می‌گوید: "شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مِهر محمدرضا از دلم جدا شده است. آن موقع نیمه‌شب از خواب بیدار شدم...." ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقان» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |همه‌ دل‌خوشی‌اش رفتن به مسجد بود

نوید شاهد _ مادر شهید مدافع حرم "امیرعلی محمدیان"، درباره او می‌گوید: "من و امیرعلی باهم یک غار تنهایی داشتیم. وقتی دلم از دنیا می‌گرفت به آن‌جا می‌رفتیم ..." ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «امیرعلی محمدیان» را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |مرخصی اجباری

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم سعید انصاری، درباره همسرش می‌گوید: "«سعید زمانی می‌خواست به سوریه برود. خوشحال بود و در پوست خودش نمی‌گنجید، ساکش را برداشت ..." ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «سعید انصاری » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره |آرزویی که برآورده شد

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم سعید انصاری، درباره همسرش می‌گوید: "«من و سعید ۲۴ سال با هم و در کنار هم زندگی کردیم. آخرین تولدش را که می‌خواستیم، بگیریم دخترمان زینب شمع روشن کرد و از پدرش خواست آرزویی کند ..." ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «سعید انصاری » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه