سیزدهم شهریور ماه سالروز تولد شهید سهراب سالارپور محمد مرادی
دوشنبه, ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۰۹
هنوز یک سال به وقت سربازیش مانده بود که از من اجازه خواست تا به سربازی برود و من گفتم : پسرم هنوز تو یکسال فرصت داری تا به خدمت بروی اما سهراب گفت : می خواهم بروم تا از زندگیم کلی جلو بیفتم . او بیشتر اوقات خود را با قرآن خواندن سپری می کرد و در آخرین وداع خود به من گفت: مادر! می دانم اکه این بار شهید خواهم شد .
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سیزدهم شهریور ماه سالروز تولد شهید سهراب سالارپور محمدمرادي می باشد ،این شهید گرانقدر سيزدهم شهريور 1347،در روستاي شميل از توابع شهرستان حاجي آباد ديده به جهان گشود. پدرش غلام، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند . به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت . سي ام آذر 1366، در فكه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاك سپردند.روحش شاد و یادش گرامی باد!
مادر شهید درباره او اینطور بیان نموده اند : سهراب از وقتی که خود را شناخت در هیئت های محلی و مذهبی شرکت می کرد و از خود فعالیت های چشمگیری نشان می داد . هنوز یک سال به وقت سربازیش مانده بود که از من اجازه خواست تا به سربازی برود و من گفتم : پسرم هنوز تو یکسال فرصت داری تا به خدمت بروی اما سهراب گفت : می خواهم بروم تا از زندگیم کلی جلو بیفتم . او بیشتر اوقات خود را با قرآن خواندن سپری می کرد و در آخرین وداع خود به من گفت: مادر! می دانم اکه این بار شهید خواهم شد . و از جمله رهروان راه خونین امام حسین (ع) بود که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کرد.
منبع : فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان ، پرونده فرهنگی شهید ، سیستم سجایا
سیزدهم شهریور ماه سالروز تولد شهید سهراب سالارپور محمدمرادي می باشد ،این شهید گرانقدر سيزدهم شهريور 1347،در روستاي شميل از توابع شهرستان حاجي آباد ديده به جهان گشود. پدرش غلام، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند . به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت . سي ام آذر 1366، در فكه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاك سپردند.روحش شاد و یادش گرامی باد!
مادر شهید درباره او اینطور بیان نموده اند : سهراب از وقتی که خود را شناخت در هیئت های محلی و مذهبی شرکت می کرد و از خود فعالیت های چشمگیری نشان می داد . هنوز یک سال به وقت سربازیش مانده بود که از من اجازه خواست تا به سربازی برود و من گفتم : پسرم هنوز تو یکسال فرصت داری تا به خدمت بروی اما سهراب گفت : می خواهم بروم تا از زندگیم کلی جلو بیفتم . او بیشتر اوقات خود را با قرآن خواندن سپری می کرد و در آخرین وداع خود به من گفت: مادر! می دانم اکه این بار شهید خواهم شد . و از جمله رهروان راه خونین امام حسین (ع) بود که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کرد.
منبع : فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان ، پرونده فرهنگی شهید ، سیستم سجایا
نظر شما
