دوشنبه, ۱۱ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۳۰
12 تیر ماه یادآور حادثه تلخ و جانکاه اصابت موشک به هواپیمای مسافر بری ایرباس توسط امریکای جنایتکار و مدعی حقوق بشر میباشد به همین مناسبت گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با پدرو مادرمحترم شهیده رقیه بی نیاز یکی از قربانیان مظلوم این جنایت هولناک منتشر می گردد.
نویدشاهدهرمزگان:  شهیده رقیه بی نیاز یکی از قربانیان مظلوم جنایت هولناک و ضد حقوق بشری آمریکا در حادثه اصابت موشک به هواپیمای  مسافربری ایرباس بر فراز آب های نیلگون خلیج فارس می باشد . رقیه بی نیاز  عازم سفر به دبی بود تا به دیدار همسرش برود در حالی که  باردار بود و نوزاد  پنج ماهی در شکم داشت و همسرش در فرودگاه دبی منتظر رسیدن او بود اما با جنایت هولناک آمریکا به مقصد و دیدار همسرش نرسید. به همین مناسبت گفتگوی اختصاصی با پدر و مادر شهید در منزل پدر شهید انجام شده که در ادامه آورده می شود:

گفتگوی اختصاصی  نوید شاهد هرمزگان با پدر و مادر
 
 ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید
پدر شهید:ابراهیم بی نیاز پدر شهیده رقیه بی نیاز هستم ،از ابتدا شغلم صیادی بودم و ماهی گیر میکردم. محل زندگی ما در روستای گچین بود و در اوایل انقلاب به بندرعباس آمدیم و ساکن شدیم .
رقیه فرزند چندم تان بود؟
مادر شهید:
رقیه فرزند دوم ما و دختر بزرگ خانواده بود
محل تولد ایشان  کجا بود؟
مادر شهید: دخترم رقیه سال 1341 در روستای گچین  با  کمک دایه محلی متولد شد. دوران کودکی اش را در زادگاهش گذراند 
تحصیلات شهید تا چه میزان بود؟
مادر شهید: ایشان توی نهصت سواد آموزی درس خواند و دقیق یادم نیست تا سال چندم نهضت خواند. 
در مورد زندگی  و ازدواج فرزندتان بفرمایئد
مادر شهید: دخترم رقیه 19ساله بود که با یکی از افراد فامیلمون ازدواج نمود ، همسرش  دبی کار میکرد . دخترم بندر ساکن بود و مدتی برای دیدار همرش رفت دبی و دوباره برگشت مدت دو ماهه اینجا ماند و دوباره میخواست به دیدار همسرش برود و برگردد. وقتی که رفت باردار بود و نوزاد 5ماهه در شکم داشت .. وی یه فرند دختر هم داشت که قبلا فوت شده بود

از خصوصیات اخلاقی شهیده رقیه تعریف نمایید
مادر شهید :رقیه بسیار  با ادب و با معرفت بود. اهل کمک و همکاری بود. خرید منزل ما را هم انجام میداد. به همسایگان کمک میکرد. توی منزل هم کارهای خانه را انجام میداد ،خیاطی می کرد ،حتی مایحتاج کوپن هم میرفت می گرفت. هرچقدر از خوبی هایش بگویم کم هست.اهل عبادت و نماز و با حجاب بود.روزه اش را میگرفت و موقع ماه رمضان و موقع ها سحر که میشد میرفت همسایه ها و فامیل نزدیک که اطراف ما بودند برای سحری بیدار میکرد.  خیلی به درس و مطالعه علاقه داشت حتی موقعی که میخواست بره دبی کتاب های نهضتی اش را هم با خودش برد و گفت میخواهم بخوانم.موقعی که بود خیال ما راحت بود از بس زرنگ و کاری بود. مثل فرشته ها بود . خیلی مراقب و مواظب حال ما بود. 
پدر شهید : رقیه بعد از اولین فرزندم که پسر بود به دنیا آمد و دختر بزرگم بود، بسیار با محبت و مهربان بود ، خاطراتش را نمیتوانم فراموش کنم.

از آخرین دیدار و روز سفر شهید خاطره ای به یاد دارید

مادر شهید: موقع رفتن سفارش من رو به خواهر و برادرانش میکرد و به آنها گفت: مواظب مادر باشید تا من برم و برگردم. حرفهایش دلنشین بود، وسایلش را بسته بود و بعد از خداحافظی همراه پدرش به فرودگاه رفت.
پدر شهید: وقتی خداحافظی کرد از خانواده  ماشین دربست گرفتم و او را به فرودگاه رساندم . توی مسیر ساکت بود  . من فرودگاه ماندم تا دخترم سوار هواپیما شد وقتی هواپیما حرکت نمود برگشتم منزل.

از شهادت فرزندتان وسقوط هواپیما چطورمطلع شدید

پدر شهید: یکی از اقوام آمد منزل و خبر آورد که هواپیمایی که تازه از بندر به مقصد دبی حرکت نموده آمریکا آنرا با موشک زده و هواپیما در دریا سقوط نموده است.. گفتم پناه بر خدا! انگار آسمان روی سرمان خراب شد .برای پیدا نمودن پیکرش رفتیم پیگیری نمودیم تا اینکه وقتی پیکرش پیدا شد با کشتی به ساحل آوردند و ما برای شناسایی رفتیم و پیکر دخترم را توی بنیاد شهید تحویل گرفتیم. نسبتا بدنش سالم بود اما آسیب دیده بود 
مادر شهید : خبر شهادتش همه اقوام و دوست و آشنا را شوکه و ناراحت کرد. موقع تشییع پیکرش جمعیت زیادی آمده بودند. حتی از راه دور هم به خاطر رقیه آمده بودند تا زیر تابوتش را بگیرند. انتظار نداشتیم به این زودی ما را ترک کند و تنهایمان بگذارد.
صحبت پایانی :
پدر و مادر شهید: آمریکا را به خاطر این جنایت هیچوقت نمی بخشیم که فرزندمان را بیگناه قربانی و  مظلومانه با نوزادی معصوم به شهادت رساند.

گفتگو از: مرضیه ناکوئی درگزی دهم تیرماه 97،بندرعباس 







 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده