- خاطره

navideshahed.com

آدم باید کاری کند که خداوند متعال از او راضی باشد

آدم باید کاری کند که خداوند متعال از او راضی باشد

برادر شهید تعریف می‌کند: برادرم بعد از اینکه درسش را در شهرستان یزد به اتمام رساند. می‌خواست شروع به تدریس کند. شهید می‌گفت؛ آدم باید کاری کند که خداوند متعال او را تایید کند و از او راضی باشد وگرنه بنده خدا چه کاره می‌باشد که کسی را رد یا قبول کند.
می‌خواهیم قدس را نجات دهیم

می‌خواهیم قدس را نجات دهیم

شهید «محمد دادور قلاتی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: ما می‌خواهیم قدس را نجات دهیم، اما بدون آزاد کردن عراق از دست این حزب منحوس، نمی‌توانیم. ای کاش هزار جان داشتیم و در راه امام حسین (ع) فدا می‌کردیم. پیامی که به ملت شهیدپرور ایران دارم این است؛ همه بسیج شوید و شعار «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» را سر دهید تا دشمن در هر نقطه‌ای سرکوب و خوار شود.
کلاس اول راهنمایی بودم که تصمیم گرفتم به جبهه بروم

کلاس اول راهنمایی بودم که تصمیم گرفتم به جبهه بروم

جانباز «علی کمانداری جغانی» درباره رفتنش به جبهه چنین روایت می‌کند: کلاس اول راهنمایی می‌رفتم که جنگ شروع شد. زمانی که جنگ شروع شد با چند نفر از همکلاسی‌هایم تصمیم گرفتیم که به جبهه برویم و به صورت خودجوش نام‌نویسی کردیم. آن زمان جثه کوچکی داشتم. چهار بار در جبهه مجروح شدم که دو بار آن در عملیات مهران و عملیات بدر اتفاق افتاد.
شرط لازم عبادت و بندگی خدا، شناخت و قبول ولایت فقیه است

شرط لازم عبادت و بندگی خدا، شناخت و قبول ولایت فقیه است

شهید «غلامعباس شیخی فینی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: شرط لازم عبادت و بندگی خدا، شناخت و قبول ولایت فقیه و رهبری الهی است. ای پدر و مادر عزیزم، مبادا در شهادت من گریه کنید. همچون حضرت زینب (س) صبر پیشه کنید. اگر تکلیف نبود، هرگز از شما جدا نمی‌شدم.
روایت جانباز از مجروحیتش در عملیات بیت‌‌المقدس

روایت جانباز از مجروحیتش در عملیات بیت‌‌المقدس

جانباز «فرخ محمودی» چنین روایت می‌کند: زمانی که جنگ آغاز شد بلافاصله برای اعزام به جبهه نام‌نویسی کردم و بیش از دو سال در خط مقدم حضور داشتم. شب عملیات بیت‌المقدس، در منطقه کرخه، به وسیله انفجار موشک کاتیوشا از ناحیه شکم مجروح شدم. این اولین مجروحیتم بود.