عروسی من در جبهه است و عروس من، شهادت
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «حسن باستین» یکم بهمن ماه ۱۳۴۶، در روستای جلابی از توابع شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش موسی، کارگر شهرداری بود و مادرش درمنه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سی و یکم تیر ماه ۱۳۶۷، در نهر عنبر توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید:
عروسی من در جبهه است و عروس من، شهادت
به نام خدای بزرگ
درود بر شهیدان راه حق و آزادی، درود بر شهیدان راه حسین (ع).
اکنون که این وصیتنامه را میخوانید، شاید اینجانب «حسن باستین»، فرزند موسی، به همان جایی رفته باشم که همیشه آرزویش را داشتم. اما از شما خواهش میکنم حتی قطرهای اشک برایم نریزید.
سلامی با محبت تقدیم به پدر و مادر عزیزم که برایم زحمات زیادی کشیدهاند.
پدر و مادر مهربانم! از شما میخواهم که مرا حلال کنید و برادرانم را چنان تربیت و هدایت نمایید که هر کاری که انجام میدهند فقط برای رضای خدا باشد، نه اینکه گرفتار افراد بیبند و بار شوند.
امیدوارم بدیهایی را که در حق شما کردهام ببخشید، چرا که شما را بسیار اذیت کردهام.
پدر و مادر عزیزم!
عروسی من در جبهه است و عروس من، شهادت.
صدای غرش گلولههای توپ و خمپاره، خطبهی عقد مرا خواهند خواند و با پوششی از ارغوان سرخ و گرم، به دیدار معشوقم، الله، خواهم رفت.
در میان شلیک شادیآور مسلسلها و بارش نقلِ سربی، در حجلهی سنگر، عروس زیبا و قشنگم، شهادت را در آغوش خواهم کشید و فرزندم، آزادی، را به شما خواهم سپرد.
من اطمینان دارم که فرزندان غیور اسلام، به پیروی از سرور آزادگان، امام حسین (ع)، از فرزندم محافظت خواهند کرد.
اگر بخواهم نظر خود را دربارهی دنیا بگویم، تنها این جمله را خواهم گفت:
ای انسانها! دنیا پوچ است و دیگر هیچ!
پس بیایید فقط و فقط به این فکر باشیم که بذری در این دنیا بکاریم که در آخرت به یاریمان بیاید. بذری که در آن دنیا جمع شود، نه اینکه بیثمر و موجب پشیمانی باشد.
ای انسان آزاده! آنگاه که تپشِ توانستن در وجودت خاموش شد، سرودِ باستین را فریاد کن، از خون وضو بساز و بر سجادهی گلگونت سر بگذار.
از خدای یکتا میخواهم که حالا که انقلاب اسلامی ایران فریاد رس مستضعفان جهان شده، لحظهای آن را تنها نگذارد و دلهای مردم این سرزمین را همچنان به انقلاب و رهبر آن وفادار نگه دارد.
خدایا! مردم ما را چنان کن که امام خمینی را تنها نگذارند.
خدایا! عمر امام خمینی را چون عمر آفتاب، بلند و پرفروغ قرار ده و این انقلاب را به نهضت جهانی حضرت مهدی (عج) پیوند بزن.
خدایا! پدر و مادرم را از من خشنود گردان و مرا به درجهی رفیع شهادت نائل فرما.
درود بر رزمندگان و شهیدان راه اسلام