«پسر انقلابی بندرعباس»
نوید شاهد هرمزگان:خاطره ای از دوران
تولد و کودکی ایشان اگر به خاطر دارید بیان بفرمایید؟
نوید شاهد
هرمزگان : در مورد دوران تحصیل و نحوه درس خواندن فرزندتان هم توضیح دهید؟
پدر شهید : علی دوران ابتدایی در مدرسه شهید منصوری نژاد واقع در محله اسلام آباد شهر بندرعباس را گذراند ، دوران راهنمایی را هم در مدرسه هفت تیر با موفقیت سپری کرد و دیپلمش را هم در یکی از مدارس بندرعباس گرفت.همه معلمانش از او راضی بودند و من هم خیالم راحت بود. علی درس خواندنش بسیار منظم بود، یعنی اول درس می خواند بعد می رفت با دو تن از دوستانش (شهید صولت جهانداری و شهید اسماعیل شمس الدینی)، که بعد با هم در رودخانه خورگو شهید شدند، به ورزش فوتبال و دو میدانی می پرداخت.به گرافیک و نقاشی هم علاقه داشت،آثار هنری اش هم موجود هست.علی خطاطی هم می کرد.
نوید شاهد هرمزگان : در این دوران به غیر از تحصیل به کار دیگری نیز مشغول بود؟
پدر شهید : به من می گفت پدر عزیزم با این حقوق که دریافت می کنی به کجا می رسیم ؟ نجاری بلد بود، می رفت در کارگاه نجاری و کار می کرد .نقاشی هم بلد بود و کار نقاشی هم انجام می داد.
نوید شاهد هرمزگان در مورد ویژگی های اخلاقی و رفتاری ایشان توضیح دهید؟
پدر شهید : فرزندم علی ، زمانی که بچه بود و با برادر بزرگترش تیله بازی می کرد و می باختند، می گفت: خودمان باید خیلی صبور باشیم. او بسیار صبور بود و به حق خودش قانع بود . سرش توی کار خودش بود ، مظلومانه درس می خواند و تلویزیون تماشا می کرد.خیلی دوستش داشتم. همیشه برایش سوره چهار قل می خواندم چون قد رشیدی داشت.
نوید شاهد هرمزگان : در مورد نحوه شهادتش بیان بفرمایید کجا و در چه تاریخی به شهادت رسید؟
پدر شهید : علی 24 فروردین سال 1381 هنگام بازگشت از مانور رزمي به دليل جاري شدن سيل و واژگون شدن خودرو همراه با چندین نفر از هم خدمتی هایش و دو تن از دوستان صمیمی اش صولت جهانداری و اسماعیل شمس الدینی در رودخانه خورگو غرق شد و شهادت رسيد.
نوید شاهد هرمزگان : اوقات فراغتش را چگونه می گذراند؟
پدر شهید: اهل فوتبال بود و به مطالعه کتاب های مربوط به انبیا. علاقه داشت کار نجاری هم می
کرد. کتاب نهج ابلاغه میخواند در مسجد حضرت ابوالفضل عباس (س) ، پایگاه شهید کرامت حیدری، در محله اسلام
آباد به کلاس قرآن می رفت.بعضی وقت ها به هیئت های عزاداری میرفت.
نوید شاهد هرمزگان :روابط ایشان با شما و خواهرن و برادرانش چگونه بود؟در چه
کارهایی به شما کمک می کرد آیا خاطره ای در این خصوص دارید؟
پدر شهید : بسیار مهربان بود و با محبت رفتار می کرد.به مادرش
علاقه خاصی داشت.رابطه من و او هم بسیار دوستانه بود یعنی فقط رابطه پدر و پسری نبود.ایراد و بهانه نمی
گرفت. تنها خواسته ای که از من کرده بود این بود که یک تلویزیون برایش بگیرم.کارهای منزل و خریدها را
انجام میداد. حتی خریدهای آشپزخانه برای مادرش نیز انجام می داد . و به مادرش هم کمک می کرد.
نوید شاهد هرمزگان : شهید هنگام رو به رو شدن با مشکلات و گرفتاری ها چه واکنشی نشان می داد؟
مادر شهید : خدا به علی صبر زیادی داده بود و این صبوری اش مثال زدنی بود و حرف نداشت.پدر علی پیش نماز مسجد بود.علی هم در امور خانه استاد
بود.وقتی پدرش از مکه آمده بود تمام قربانی ها را جمع کرد و به مسجد برد تا بین
فقرا پخش شود ، می گفت اینکار ثواب دارد.
نوید شاهد هرمزگان : شهید چه آرزوها و آرمانی داشت ؟
مادر شهید : بزرگترین آرزویش برای انقلاب بود.
میگفت این مردم قدر این انقلاب را نمی دانند.بعد از آن درس خواندن و موفقیت در آن
از دیگر آرزو هایش بود.
گفتگو از : مرضیه ناکوئی درگزی
بهمن ماه 98 بندرعباس