زندگینامه شهید «اسدالله جعفری»
دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۹
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «اسدالله جعفری» را برای علاقه مندان منتشر نمود.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید اسدالله جعفری چهارم شهريور 1340، در بخش فين از توابع شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش حسين، لاستيک فروش بود و مادرش كشور نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته الكترونيک درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه فعاليت مي‌كرد. دهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش واقع است.

م

زندگینامه به‌ جا مانده از این شهید بزرگوار برای علاقمندان منتشر شد:

پاسدار شهید اسدالله جعفری فرزند حسین درسال 1340 در بخش فین از توابع بندرعباس دیده به جهان گشود از شش سالگی پا به محیط مدرسه گذاشت، تا کلاس چهارم ابتدائی مشغول تحصیل شد و تا کلاس سوم راهنمائی ادامه تحصیل داد. او بیشتر وقت خود را به خواندن قرآن می‌پرداخت و از مظلومین حمایت می‌کرد و در تابستان‌ها که مدرسه تعطیل بود او به کار میکانیکی مشغول می‌شد. با شروع اعتصابات و راهپیمائی‌ها در آن زمان که سخنان و اعلامیه‌های امام از پاریس را به وسیله بچه‌های مسلمان به شهرستان‌ها می‌آوردند، می‌گرفت و پخش می‌کرد و در راهپیمائی‌ها شرکت می‌کرد و دیگران را نیز تشویق می‌کرد که به اعتصاب و راهپیمائی بر علیه نظام پوسیده شاهنشاهی بپردازند و رژیم را از پای در آوردند تا اینکه انقلاب اسلامی ایران درسال 1357 به پیروزی رسید و نظامی بر پایه اسلام پر از عدل و داد به وجود آمد.

او خود را مسئول دانست تا به این انقلاب اسلامی خدمت کند و از همان اوایل انقلاب به فعالیت پرداخت. با پیام امام که همه ملت ایران باید آموزش نظامی ببینند تا از مملکت خود دفاع کنند او به این پیام لبیک گفت و در بسیج سپاه ثبت نام کرد و دوره آموزش نظامی را در آنجا گذراند تا اینکه بعد از مدتی که در بسیج فعالیت می‌کرد با چند تن از برادران آشنا شد و از طریق همان برادران شب‌ها و روزها با روابط عمومی سپاه به کار تبلیغاتی می‌پرداخت تا اینکه در همان سال اعلام کردن که گروهی را به اردوی هجرت می‌برند او همراه با عده زیادی از برادران حزب الهی به این اردو که در اصفهان مستقر بود رفت تا بتواند خود را بسازد و بیشتر به این انقلاب خدمت کند، پس از بازگشت از اردو دوباره به فعالیت‌های خود ادامه داد.

او عاشق امام و خدمت کردن به انقلاب بود، شب‌ها همراه با چند تن از برادران به کار پاکسازی شعارهایی که ازطریق ضد انقلاب بر در و دیوارهای شهر نقش بسته بود می‌پرداخت و به جای آنها شعارهای اسلامی می‌نوشت.

او برای مبارزه و جنگیدن و دفاع از کشور آماده جانبازی شد و اولین کسی بود که در آن زمان یعنی اوایل جنگ ثبت نام کرد و به جبهه رفت و به مدت 60 روز در آنجاخدمت کرد و دوباره به بندرعباس بازگشت سپس با شناختی که به سپاه پاسداران پیدا کرده بود در اوایل سال 1360 وارد سپاه شد و عاشقانه مشغول خدمت گردید.

برای دومین بار به جبهه جنگ اعزام گردید و پس از مدتی در آنجا خدمت و سپس درحمله بستان شرکت کرد و با پیروزی کامل بر نیروهای فریب خورده بعثی به بندرعباس بازگشت و از معجزه‌ها و امداد‌های غیبی که در جبهه برای او به وجود آمده بود برای خانواده خود تعریف می‌کرد و می‌گفت من خود را مسئول می‌دانستم که یک عدد فشنگ که مال بیت المال مسلمین است نباید آن را بدون هدف صرف کرد و برای سومین بار به جبهه جنگ اعزام شد و درحمله بیت المقدس شرکت کرد و عاقبت در تاریخ دهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد و به القا الله پیوست و به آرزوی دیرینه‌اش که همانا شهادت بود رسید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده