زندگینامه شهید «سید ابوالفضل عمرانی»
يکشنبه, ۰۶ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۲۹
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «سید ابوالفضل عمرانی» را برای علاقه مندان منتشر نمود.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید سید ابوالفضل عمرانی يكم آذر ماه 1345، در روستای سلخ تابعه شهرستان قشم ديده به جهان گشود. پدرش سيدحسين، استوار دوم ژاندارمری بود و مادرش مريم نام داشت. تا دوم راهنمايی درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. پنجم فروردين 1361، در دشت عباس توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. پيكرش را در گلزار شهدای شهرستان بندرعباس به خاک سپردند.

ذ

زندگینامه به‌ جا مانده از این شهید بزرگوار برای علاقمندان منتشر شد:

در صبح پانزدهم شعبان برابر با تولد حضرت مهدی(ع) متولد شد. در مدرسه مودب و در خانه بسیار متین و سنگین بود، از همان کودکی از بد رفتاری بدش می‌آمد، در ساعات فراغت از مدرسه در کارگاها و باربری‌ها مشغول به کار می‌شد تا اینکه سال 56 شروع شد.

در همان باربری تره بار بندر جاسک اعلامیه‌های حضرت امام را از رفقایش گرفته بود و پخش می‌کرد، مادرش متوجه می‌شود ولی شهید اوراق اعلامیه را مخفی می‌کند، همراه پدرش به مساجد و تکایا می‌رفت، در اوج تظاهرات بر علیه رژیم پهلوی در راهپیمائی‌ها شرکت می‌کرد، پس از انقلاب به اعضاء بسیج سپاه پاسداران پیوست، آموزش نظامی می‌دید و آرپی‌جی زن شد.

در فتح بستان شرکت داشت، رفقایش می‌گفتند سید ابوالفضل در جبهه جنگ خیلی ایثارگری دارد، پدر شهید می‌گوید: در 1360/12/25 مرخصی 48 ساعته گرفت و به خانه آمد و گفت جمعه نزدیک است با ما خداحافظی می‌کرد و در روز 1360/12/27 به سرعت به طرف سربند اهواز حرکت نمود، خودم او را سوار موتورسیکلت کردم و به گاراژ ایران‌پیما رساندم، هنگام سوار شدن نزدیک اتوبوس ایستاده بود، منتظر همرزمش بود که سوار شود، با من خداحافظی می‌کرد، ناگاه به قلبم الهام شد که زیر گلویش ببوسم، قدش بلند بود، سر خود را پایین آورد من هم زیر گلویش را بوسیدم و اشک به چشمانم حلقه زد، گفتم فی امان الله فرزندم ولی به دلم الهام شده بود که او شهید خواهد شد که درست در شب چهارم فروردین 61 در تنگه رقابیه دشت عباس در تپه‌های الله اکبر در حمله فتح المبین با رمز یا زهرا (س) به شهادت رسید، درست جمعه سال 61 که جناب آقای حجت اسلام و المسلمین آقای رفسنجانی خطبه می‌خواند.

در مورد حمله فتح المبین چگونگی حمله را می‌گفت من در پای تلویزیون در خانه نشسته بودم، در مورد شهداء می‌گفت و خودش در حال خطبه خواندن گریه می‌کرد، من هم آن شب خیلی گریه کردم و به مادرش گفتم سید ابوالفضل حتما جزء شهدا می‌باشد، درست همان گونه شد، شهدای بندرعباس را آوردند که سیزده نفر بودند، که به وسیله مردم محترم بندرعباس تشییع شد و در بهشت زهرا دفن شد.

اکنون قبر فرزندم سید ابوالفضل در بندرعباس مزار و زیارتگاه آرزو مندان شده است، نذورات می‌آورند، حاجتمندان نذر می‌کنند و قبرش را گلباران می‌کنند. راهش پر رهرو و روحش شاد باد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده