دو دوست که همیشه حتی در لحظه شهادت با هم بودند
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید صفر زارعی دهم اسفند 1340، در روستاي كريان از توابع شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش محمد، كشاورزي ميكرد و مادرش مريم نام داشت. خواندن و نوشتن نميدانست. او نيز كشاورز بود. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. پانزدهم فروردين 1372، به عنوان بسيجي در روستاي حلوايي ميناب هنگام درگيري با اشرار بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مدفن او در زادگاهش واقع است.
خاطرهای از شهید صفر زارعی (نوشته مادر شهید)
ساعت 12 شب بود، همه خوابیده بودیم، یکی از دوستانش در خانهمان را زد، وقتی در را باز کردیم به ما گفت که شما چرا خوابیدهاید مگه نمیدانید که چی شده، خیلی ناراحت شدم، ترسیدم، گفتم چی شده، گفت پسر شما و پسر یوسفی توی درگیری... دیگه نمیدانم چی شد از هوش رفتم، بعدش فهمیدم که پسرم صفر و همچنین پسر یوسفی دوست صمیمیاش شهید شدند، درست یک شب قبل بود که بهش گفتم مادر خسته نشدی از بس که به بسیج رفتی، یک شب را استراحت کن و پیش ما بمان، خندهای کرد و گفت باش مادر، این بار را دنبال غلام میروم، دلم نمیآید او را تنها بگذارم بعدش هر چه شما بگویید.
غلام و صفر همیشه با هم بودند، یک لحظه از همدیگر جدا نمیشدند، آن شب هم یکدیگر را تنها نگذاشتند، صبح شد ولی از غلام و صفر خبری نشد، حس و حال عجیبی داشتم، دلشوره تمام وجودم را گرفته بود، به خانه دوستش غلام رفتم، فکر کردم شاید آمده و به خانه غلام رفتهاند ولی آنجا هم از آنها خبری نداشتند، میگفتند از شب که رفتهاند هنوز برنگشتهاند، مادر و پدر غلام هم نگران چشمشان به در خشک شده بود، بالاخره 12 شب بود که خبرشان را آوردند، چند قدمی بیشتر با هم فاصله نداریم، پنجسنبهها با گلاب صورتشان را نوازش میکنم، غلام و صفر باز مثل همیشه با هم زیر درخت آرام خوابیدهاند.