سه‌شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۹
نوید شاهد استان هرمزگان زندگینامه شهید والامقام «مجید شاهی» را برای علاقه مندان منتشر نمود.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید مجید شاهی پانزدهم آذر 1340، در جزيره قشم به دنيا آمد. پدرش ابراهيم و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. نوزدهم ارديبهشت 1361، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بندرعباس واقع است.

هع

زندگینامه به‌ جا مانده از این شهید بزرگوار برای علاقمندان منتشر شد:

شهید مجید شاهی در پانزدهم آذرماه سال 1340 دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد هنرستان فنی و حرفه‌ای شد و در خرداد 59 با معدل 15/75 موفق به اخذ دیپلم در راه و ساختمان گردید. مجید در ضمن تحصیل به سالن کشتی راه یافت و مدال‌های درجه 1 و 2 در چندین نوبت گرفت و در شنا نیز مهارت به خصوصی داشت و خوش روئی و خوش برخوردی با دوستان و آشنایان از صفات پسندیده وی بود.

با فطرت پاکی که داشت و طبع حقیقت طلب او در هنرستان و محیط اجتماعی با فعالیت‌های سیاسی و انقلابی آشنا شد. عشق به خدا و اسلام و ائمه اطهار او را به مطالعه کتاب‌های دینی و اسلامی پرداخت و در دوران تحصیل در حدود 200 جلد کتاب دینی و مذهبی را مطالعه نموده بود و با بعد سیاسی همگام پیش میرفت. وی در اثناء انقلاب به فرمان امام در سنگر دبیرستان علیه نظام ظلم شاهنشاهی مبارزه فعال و موثری داشت و در تظاهرات و برهم ریختن محل‌های فساد رژیم شرکت موثری داشت و حتی پاسی از شب‌ها با دوستان خود در منزل مقدمات کار جهت تهیه مواد آتش زا برای به ستوه رساندن دژخیمان شاه تهیه می‌کرد.

فنون تیراندازی را می‌آموخت و مرتب در مساجد و منازل از راهنمایی‌های روحانیت مبارز درس می‌گرفت. مجید به خانواده‌اش و بستگانش علاقه فراوانی داشت و احترام آن‌ها را در همه حال محفوظ می‌داشت طبع خیر او طوری بود که از دست رنج کار خود که در تابستان در اثر تلاش به دست می‌آورد جهت ادامه تحصیل به دوستان و آشنایان کمک می‌نمود. روزی که امام خمینی(ره) به ایران بیاید و رژیم سلطنتی واژگون گردد، هر شبانه روز این مسئله را با خود به سوال و جواب می‌گذاشت زیرا علاقه و عشق فراوان به امام و پیروزی انقلاب را داشت تا اینکه انقلاب به ثمر رسید.

پس از پیروزی انقلاب و اخذ دیپلم وارد کمیته‌های مساجد شد و به پاسداری از انقلاب شبانه روز تفنگ به دوش بود و برای تکمیل فنون نظامی و چریکی از طرف بسیج مستضعفان به تهران اعزام گردید و پس از بازگشت به تمرین دادن افراد در مساجد پرداخت به خصوص مسئولیت تمرین دادن مردم حزب الهی مسجد صاحب‌الزمان نخل‌ناخدا را به عهده گرفت که ناگهان متوجه جنگ تحمیلی عراق شد و وظیفه شرعی خود را در آن دید که به سربازی برود و با معرفی خود در بهمن‌ماه 59 اعزام گردید و چون دوره نظامی را قبلا تا حدودی فرا گرفته بود، به یک دوره فشرده دیگر وارد لشکر 21 حمزه شد و به جبهه رفت و 13 ماه تمام در خط مقدم جبهه مشغول نبرد با کفار و بعثی بود و به قول هم سنگریان مجید هیچ وقت در چهره او علائم خستگی و ناتوانی دیده نمی‌شد بلکه در هر ساعت چهره او باز تر و توان او پر رزم تر بود و حتی خوشحالی او به حدی محسوس بود که با خنده اظهار می‌‌‌کرد.

در حمله فتح المبین 31 نفر از متجاوزین عراقی را به هلاکت رسانده زیرا او در قسمت تیربار مشغول نبرد بود. ناگفته نماند که او با همه نوع اسلحه‌ای آشنایی داشت و می‌گفت در موقع حمله اگر تیربار گیر کرد با اسلحه دیگر به دشمن حمله می‌کنم. سرانجام پس از 13 ماه در نبرد که در حمله‌های فتح المبین و بیت المقدس نیز شرکت داشت در نوزدهم اردیبهشت‌ماه 61 در جبهه بیت المقدس جهت آزادی خونین شهر با رمز یا علی(ع) به شهادت رسید و به آرزوی دیرینه‌ای که داشت نائل گردید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده