سربازی مالِ مرد است
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید خالد ناصری يكم مهر ماه 1348، در روستای شكرو از توابع شهرستان بندرلنگه چشم به جهان گشود. پدرش عيسی، كارگر بود و مادرش زمزم نام داشت.
در حد دوره ابتدايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم خرداد 1369، در فكه بر اثر انفجار سهوی نارنجک و اصابت تركش آن به سر، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
نامه دستنوشته شهید خالد ناصری:
اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام دوم از محبت به تو دارم پيام
جناب آقای عبدالله ساربان سلام عرض میكنم. پس از تقديم عرض سلام و سلامتی شما از درگاه خداوند متعال خواهانم و خواستارم و اميدوارم كه حالت خوب باشد و سربازی به خوشی و خوبی برای شما بگذرد. باری برادرجان اگر از روی لطف و مرحمت حال و احوالات اين برادر خودت خالد بخواهيد الحمدلله حالم خوب است و تنها ناراحتی من دوری و ناديدنی شماست، باری برادرجان 3 عدد نامه كه پر از مهر و محبت شما به دستم رسيد و خيلی خيلی خوشحال شدم و شما گفته بودی كه شايد شما را تا 8 ماه طرف انديمشک بياورند.
اميدوارم كه طرف ما بياييد و برادرجان من برای يعقوب نامه نوشتم و گفتم كه شناسنامهها دست عبدالله است و نگران نباشيد و شما هم ناراحت نباش سربازی زود میگذرد ولی صبر میخواهد و جاسم ناصری هم دفترچه گرفته و سلام میرساند و برادرجان در نامه بگو كه كی به مرخصی میروی، به شما مرخصی میدهند يا نه و اميدوارم كه دوباره مثل هر روز همديگر را در شكرويه ملاقات كنيم و راست میگويی يادم میآيد وقتی با هم در خانه ما بوديم و قصه میگفتيم علی آراز - میروم دبي دادن و من وقتی رفتم مرخصی صحبتهای شما كه در نوار هست گذاشتم و خيلی ناراحت شدم كه همديگر را نديديم ولي نمیدانم مرخصی ما با هم میافته تا همديگر را ببينيم يا نه خدا كند كه مرخصی با هم باشيم و برادرجان حالا 4 ماه خدمت دارم اميدوارم كه بگذرد و ناراحت نباش خدمت زود میگذرد و سربازی مال مرد است و انسان وقتی كه به سربازی برود قدر خانه و زندگی را میداند.
عبدالله جان از وقتی كه از مرخصی آمدم تا حالا 6 عدد نامه از طرف شما به دستم رسيده و خيلی خوشحال هستم. ديگر عرضی ندارم. برادرت خالد و تمام دوستان و رفيقان شما تک تک آنها را سلام گرم میرسانم خدا نگهدار به اميد ديدار. برادرت خالد ناصری.