ما با هم به جبهه میرویم
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «احمد مدنی سربارانی» يكم فروردين 1345، در روستای بهمنی از توابع شهرستان ميناب به دنيا آمد. پدرش شهريار، كارگر بود و مادرش بلقيس نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. دوم شهريور 1364، در رودخانه دويرج موسيان توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
ما با هم به جبهه میرویم
سال 64 آموزشی 05 کرمان بودیم. بعد از ظهر بود، با بچهها نشسته بودیم و از دوره آموزشی حرف میزدیم، میگفتیم بعد از آموزشی انشاالله با هم به جبهه میرویم، خدمت سربازی را با هم تو یک سنگر خدمت میکنیم، نمیدانستیم که هر کدام از ما واقعا داخل یک گردان و لشکر میافتیم که این هم خدا خواست نزدیک هم باشیم.
با چند تا از بچههای هم خدمتیمان توی سنگر نشسته بودیم، ناگهان احمد را دیدیم که با کتفی شکسته وارد سنگر ما شد، اولش جا خوردیم، خیلی خوشحال شدیم و به او گفتم شما کجا این جا کجا، از حرفهایش فهمیدم که گردان بغلی ما یعنی گردان 185 بوده و ما خبر نداشتیم.
به اتفاق یکی از دوستانش سنگر ما را پیدا کرده بود. آن روز را تا بعد از ظهر نشستیم و کلی با هم حرف زدیم. احمد از خاطراتش برایمان تعریف کرد، میگفت «یک روز سر نگهبانی بودم که یک گربه وحشی به من حمله کرد و صورتم را زخمی کرد» ، کتفش هم هنگام بازی شکسته بود، ما توی یک محله بزرگ شده بودیم و با همدیگر بازی میکردیم. با همان کتف شکسته به جبهه آمده بود. همیشه به همدیگه سر میزدیم تا اینکه یک روز خبر آوردند که خمپاره به سنگرشان اصابت کرده و کلی از بچهها زخمی شدهاند.
بعد از جست و جو فهمیدم که احمد روحش به سوی خدا پرواز کرده است.
(به نقل از دوست و همرزم شهید)
انتهای متن/