تصمیم گرفت با دوستانش به جبهه برود اما من مخالفت کردم
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «حسن رئیسیان بشکردی» يكم فروردين 1340، در روستای شبتار از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش دادی، كشاورز بود و مادرش گنجی نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. يازدهم مهر ماه 1359، در سوسنگرد بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به شهادت رسيد. پيكرش را در گلزار بهشت آباد شهرستان اهواز به خاک سپردند.
تصمیم گرفت با دوستانش به جبهه برود ولی من مخالفت کردم
برادرم حسن پسری بسیار مهربان و دوست داشتنی بود. گر چه او در خانوادهای نسبتا مرفع زندگی میکرد اما قناعت کردن را خیلی خوب میدانست. از بین خواهر و برادرانمان، من و حسن بیشتر به هم وابسته بودیم، هرگز بدون هم جایی نمیرفتیم و من هم هر وقت میخواستم کاری انجام دهم با او مشورت میکردم.
حسن با تمام همسایههایمان با نیکی و مهربانی رفتار میکرد و مردم نیز به او احترام میگذاشتند. من با برادرم حسن روزگار خوشی را پشت سر میگذاشتم تا اینکه یک روز حسن حرفی به من زد که تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد.
او تصمیم گرفته بود که به اتفاق دوستانش به جبهه برود اما وقتی این حرف را به من زد در آن لحظه بسیار گریه کردم و با رفتنش مخالفت کردم، اما حسن کنارم نشست و دستش را دور گردنم انداخت و من را دلداری داد و گفت من میروم و زود برمیگردم.
مانده بودم که با دوری حسن چه کنم اما این بار حسن بر خلاف نظر من کوله بارش را بست و عازم رفتن به جبهه شد و من با چشمانی پر از اشک و دلی پر از اندوه رفتنش را نظاره کردم. حسن بعد از چند ماه نامه نوشت که میخواهد برگردد و من بسیار خوشحال شدم اما بعد از چند روز خبر آوردند که حسن در پی پیشروی به سمت دشمن در اثر اصابت ترکش به شهادت رسیده است.
(به نقل از خواهر شهید)
انتهای متن/