روایتِ هجرت اجباری از شهری که دوستش می داشتیم
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «شنبه عیسوی» سوم خرداد 1306، در روستای سرجوييه از توابع شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش غلامرضا (فوت1342) كارگری میكرد و نام مادرش گنجي (فوت1348) بود. سواد قرآنی داشت. نگهبان شركت بود. سال 1345 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. بيست و هشتم مهر ماه 1359، در بمباران هوايی خرمشهر به شهادت رسيد. اثری از پيكرش به دست نيامد. مزار يادبود او در شهرستان زادگاهش واقع است.
پدرم مجبور شد برای نجات جان ما در وسط خیابان بخوابد
زمانی که کشور عراق به ایران حمله کرد، خرمشهر یکی از شهرهایی بود که مورد هجوم دشمن قرار گرفت. عدهای از مردم خود فروش و ستون پنجم به ارتش عراق گزارش میدادند و مردم بیگناه و بیدفاع خرمشهر زیر باران توپ و خمپارههای عراق دست به مقاومت میزدند و در مهر ماه بود که پدرم به اصرار نیروهای نظامی خودی، ما را به باغهای اطراف خرمشهر برد که باز نیز به پدرم دستور دادند که باید خانوادهاش را از خرمشهر بیرون ببرد.
چون عراق به محلهی صد دستگاه جلوتر از شلمچه رسیده بود، ما مجبور شدیم به آبادان برویم و در یکی از مدارس سکنی گزینیم. چون آبادان نیز در هجوم خمپارهها و بمبهای عراق در امان نبود. پدرم تصمیم گرفت ما را از آبادان نیز دور کند و ما جزء خانوادههایی بودیم که تا آن موقع در آبادان مانده بودیم.
در آن زمان ماشینها مسافران سر راهی را سوار نمیکردند، پدرم مجبور شد برای نجات جان ما در وسط خیابان بخوابد و به این شکل ما توانستیم به شیراز برویم.
پدرم ما را سوار ماشین کرد و خودش به همراه دوستش محمد جاودان به خرمشهر برگشت و از این جا بود که ما دیگر از پدرمان خبری نداشتیم. همرزمان پدرم میگفتند «با پدرت در مسجد جامع خرمشهر بودیم و آذوقه برای نیروهای خودی میبردیم که ناگهان یک بمب به گنبد مسجد برخورد کرد و ما سریع آن جا را ترک کردیم. یک خمپاره دیگر به حیاط مسجد برخورد کرد و ترکش خمپاره به ناحیهی شکم پدرت اصابت کرد و شهید شد و ما مجبور شدیم آن جا را ترک کنیم، شهر به محاصرهی عراق در آمده بود و ما خرمشهر را ترک کردیم»، از آن روز به بعد دیگر خبری از پدرم نداشتند و پدرم مفقودالاثر باقی ماند.
(به نقل از فرزند شهید)
انتهای متن/