چشمم به در بود که شاید او بیاید
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «غلام قورچیزاده» يكم آبان 1346، در روستای گچينه از توابع شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش علی، كشاورز بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا چهارم ابتدايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهارم بهمن ماه 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر و سينه، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
چشمم به در بود که شاید او بیاید
پسرم غلام جوانی بسیار مهربان و خوش رفتار بود. همیشه رفتارش زبانزد همه بود، مومن و خدا دوست بود. همیشه نمازش را اول وقت میخواند و دیگران را نیز به خواندن نماز اول وقت تشویق میکرد.
از آنجا که شغل ما کشاورزی بود همیشه در کار کشاورزی به من کمک میکرد. زمانی که غلام تصمیم گرفت به جبهه برود. فکر میکردم دارد با من شوخی میکند اما او هر روز مدام این حرفش را که میخواهد به جبهه برود را تکرار میکرد اما من اوایل سعی میکردم مانع رفتنش شوم اما وقتی او زیاد اصرار کرد و فهمیدم که تصمیمش را گرفته است، من هم به او اجازه دادم که به جبهه برود.
غلام میگفت: «برادرانم در پشت سنگرها تنها هستند و چشم انتظار یاری ما هستند و ما نباید آنها را تنها بگذاریم و دشمنان را دل شاد کنیم.»
غلام رفت و من از رفتنش بسیار غمگین و ناراحت بودم، چون میدانستم فرزندم در این جنگ سالم برنمیگردد. همیشه گریه میکردم و چشمم به در بود که شاید غلام بیاید یا خبری از او برسد، تا اینکه چشم انتظاریم به پایان رسید و خبری از فرزندم برایم آوردند که شهید شده است اما بعد از شهادت غلام، به اذن پروردگار این بیقراریهایم کمتر شد و الان خوشحالم که فرزندم به درجه رفیع شهادت رسیده است.
(به نقل از پدر شهید)
انتهای متن/