خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
سه‌شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۵۴
برادر شهید تعریف می‌کند: صدایی بیرون از سنگر مرتب می‌گوید: «عبدالله بیا... عبدالله بیا...» عبدالله‌ فکر می‌کند بچه‌ها هستند که دارند سر به سرش می‌گذارند، توجهی نمی‌کند. دفعه سوم که صدا او را مخاطب قرار می‌دهد، نمی‌تواند بی‌تفاوت بنشیند و...

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «عبدالله مسیحی ایسینی» يكم دی‌ماه 1340، در روستای ايسين از توابع شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش محمدصالح، كشاورز بود و مادرش آمنه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضی درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سی‌ام مهرماه 1362، در مريوان توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به دست و صورت، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

مسافر آسمان

مسافر آسمان

قبل از شهادت غسل می‌کند، با دوستانش مشغول خواندن دعای کمیل می‌شود؛ صدایی بیرون از سنگر مرتب می‌گوید: «عبدالله بیا... عبدالله بیا...» عبدالله‌ فکر می‌کند بچه‌ها هستند که دارند سر به سرش می‌گذارند، توجهی نمی‌کند.

دفعه سوم که صدا او را مخاطب قرار می‌دهد، نمی‌تواند بی‌تفاوت بنشیند، ناخداگاه از جا بلند می‌شود و به بیرون سنگر می‌رود، اما هر چه چشم می‌چرخاند کسی را نمی‌بیند.

محمد جمالی‌زاده می‌گفت: «دیدم هواپیما راکت انداخت و عبدالله دست چپش زخمی شد، ترکش به سر و صورتش خورد، اما عبدالله بلند شد و ایستاد ولی دوباره...»

(به نقل از برادر شهید)

انتهای پیام/

مسافر آسمان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده