خاطره‌‌ای از شهید «جعفر ذاکری درباغی»
شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۹
خواهر شهید تعریف می‌کند: «رفتم سر خیابان که برایش یخ بگیرم و یخ فروش یخ‌ها را برایم شکست و تحویلم داد. وقتی به خانه رسیدم کفش‌های جعفر را ندیدم، فهمیدم که رفته، آن هم بدون خداحافظی...»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «جعفر ذاکری درباغی» يكم فروردين 1345، در روستای درباغ از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش قيدی و مادرش زبيده نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهاردهم مرداد 1364، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، دست و پشت، شهيد شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد.

نت

شهیدی که بدون خداحافظی رفت

آن روزها که جعفر می‌خواست به سربازی برود سنم از او کمتر بود و شدیداً به او وابسته بودم. قبل از رفتنش به شدت بیمار شدم و تمام این مدت برادرم جعفر از من پرستاری می‌کرد. نیمه‌های شب که چشمم را باز می‌کردم او را بالای سرم می‌دیدم. لحظه‌ای طاقت دوری‌اش را نداشتم.

چند روزی را داخل خانه و بیمارستان بستری شدم. حالم که بهتر شد انگار خیال جعفر هم راحت شده بود. ساکش را دور از چشم من بسته بود. گرمای هوا را بهانه کرد و من را فرستاد برایش یخ بگیرم، گفت هوس شربت خنک کرده.

رفتم سر خیابان که برایش یخ بگیرم و یخ فروش یخ‌ها را برایم شکست و تحویلم داد. وقتی به خانه رسیدم کفش‌های جعفر را ندیدم، فهمیدم که رفته، آن هم بدون خداحافظی و من دیگر هیچ وقت او را ندیدم.

(به نقل از خواهر شهید، آمنه ذاکری درباغی)

انتهای پیام/

نت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده