روی انگشتان پا میایستاد تا او را به جبهه ببرند
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «عباس بازماندگان قشمی» يكم شهريور 1348، در روستای حسين مرادی از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش احمد، كارگری میكرد و مادرش هاجر نام داشت. تا پايان دوره كاردانی در رشته علوم قرآن و حديث درس خواند. روحانی بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم دی ماه 1365، با سمت مربی قرآن در امالرصاص عراق به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1376 پس از تفحص، در روستای گورزانگ تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
روی انگشتان پا میایستاد تا او را به جبهه ببرند
سال 1356 در مرکز تربیت معلم شهید باهنر بندرعباس درس میخواندم. زمزمهی اعزام سپاه محمد(ص) به جبههها به گوش میرسید. از شهر میناب نیز تعداد زیادی از جوانان روستای گورزانگ با شرکت در سپاه محمد(ص) به سوی جبهه اعزام میشدند. برای دیدن دوستانم به محل تجمع رزمندگان سپاه محمد(ص) در شهر بندرعباس رفتم. با تعجب دیدم عباس نیز با سپاهیان محمد همراه بود.
گفتم: «عباس تو با این جسم کوچیک و نحیف کجا میخوای بری؟ صبر کن جنگ هنوز هست، جوونایی هستن که برن، شما فعلاً درس بخون خدا کریمه.»
در جوابم گفت: «تو تضمین میکنی که جنگ تموم نشه تا من به سن تکلیف برسم یا شاید عمر من تموم بشه و فرصت حضور تو جبهه رو از دست بدم، تو چنین تضمینی میکنی؟»
من واقعاً در جوابش مانده بودم چه بگویم. او سرش را پایین انداخت و رفت توی صف. روی انگشتان پا میایستاد تا قد خودش را بلندتر جلوه دهد و او را از صف بیرون نکشند. آخرش هم موفق شد و برای اعزام انتخاب شد.
(به نقل از برادر شهید، نادعلی بازماندگان)
انتهای پیام/