خاطره‌‌ای از شهید «ابراهیم سالاری جغین»
دوشنبه, ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۴۵
همسر شهید تعریف می‌کند: «آن سید جوان آمد و بچه‌ی بیمارم را به دست گرفت و همراه شهید سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. بعد از لحظاتی خود را در برابر بیمارستان بزرگی دیدم که به رنگ سبز بود و...»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «ابراهیم سالاری جغین» دوم خرداد 1331، در روستای جغين شمالی از توابع شهرستان رودان ديده به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. سال 1350 ازدواج كرد و صاحب چهار دختر شد. بيستم شهريور 1362، به عنوان پاسدار در استهبان فارس هنگام انجام مأموريت بر اثر سانحه رانندگی و ضربه به كليه، سر و پا، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

خوابی که شفا داد!

خوابی که شفا داد!

بعد از شهادت شهید، روزی فرزند کوچک‌مان دچار بیماری سختی شد و من او را به بیمارستان بندرعباس بردم تا درمانش کنند اما بعد از اینکه توسط چند پزشک معالجه شد از درمان او قطع امید کردند و گفتند باید به شهرستان منتقل شود. خیلی ناراحت و مایوس شدم و آن شب را در منزل یکی از آشنایان ماندم. قصد داشتم صبح روز بعد به روستا برگردم. می‌خواستم وضو بگیرم که در همین حال دلم گرفت و گریه کردم و از شهید استمداد طلبیدم.

بعد از اینکه نمازم را خواندم به خواب رفتم و در عالم خواب دیدم که شهید با یک فرد جوان که عمامه سبزی به سر داشت با یک اتومبیل به جلوی خانه همان آشنایمان در بندرعباس آمد و به صاحبخانه گفت که همسرم را بیاور. وقتی شهید را دیدم اشک از چشمانم جاری شد و در همان عالم خواب از او گلایه کردم. شهید من را دلداری داد و گفت بیا فرزندمان را به بیمارستان ببریم ولی من به او گفتم که تمام بیمارستان‌های شهر را رفته‌ام اما دکترها گفتند نمی‌توانند او را درمان کنند.

شهید رو به من کرد و گفت به بیمارستان مخصوص خودمان نرفته‌ای. آن سید جوان آمد و بچه‌ی بیمارم را به دست گرفت و همراه شهید سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. بعد از لحظاتی خود را در برابر بیمارستان بزرگی دیدم که به رنگ سبز بود و چراغ‌هایش به رنگ طلایی می‌درخشید. به محض ورود به بیمارستان، فرزندم که توان بلند شدن نداشت من را از خواب بیدار کرد و از من درخواست آب و غذا نمود. من با خوشحالی به صاحب خانه که قصد دلداری من را داشت گفتم که دیگر لازم نیست فردا جایی برویم، شهید همین جا فرزندم را شفا داد.

(به نقل از همسر شهید، کبری رونما)

خوابی که شفا داد!

انتهای پیام/

خوابی که شفا داد!

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده