جزیره مجنون - صفحه 16

جزیره مجنون

اسیری که در روز اربعین آزاد شد

یکی از اسرای جنگ ایران و عراق خاطره جالبی از چگونگی آزادی‌اش در روز اربعین را روایت می‌کند.

شهید سیداحمد حسینی: خون شهیدان در رگهای ما می جوشد

دنباله رو خون شهیدان باشید این خون شهیدان است که در رگهای ما می جوشد بر اعمال و کردار ما شاهدند و ما را به مبارزه می خوانند تا تداوم بخش راهشان هدفشان و آرمانشان باشیم.
گذری بر زندگی نامه شهید «فریبرز آرشیا لاشیدانی»َ

آهنگری تا شهادت

او ارتباط بسيار صميمانه با خانواده و خصوص والدين خود داشت به طوري كه احترام خاصي به والدين مي گذارد و متقابلأ والدين او نيز احترام برايش قائل بود و اوقات فراغت اين شهيد به طراحي و كشيدن نقاشی از روي طرح اين كار را انجام مي داد و گاهی هم اوقات فراغتش را که بسيار اندك بود و به پدرخود در كار آهنگري كمك مي كرد.

پدر شهیدان «بابایی» به فرزندان شهيدش پيوست

پدر شهیدان «حسینعلی» و«حسنعلی بابایی» دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

نگاهی بر زندگی نامه شهید باقر نیکی غازانی

شهید باقر نیکی غازانی در سال 1346 در تبریز به دنیا آمد ، وی در نهایت در سال 1363 در لباس مقدس بسیجی در جزیره مجنون آسمانی شد.

مروری بر زندگی نامه شهید محمد نیکنام

شهید محمد نیکنام غازانی در سال 1345 در تبریز دیده به جهان گشود ، وی در لباس سبز پاسداری در جبهه حضور یافت و در نهایت در سال 1363 در جزیره مجنون آسمانی شد.
انتشار همزمان با سالروز شهادت

گذری بر زندگینامه، تصاویر ناب از شهيد سيد هاشم آراسته

سوم مهر 1365، با سمت فرمانده واحد تخريب در جزيره مجنون عراق به شهادت رسيد
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك / چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم

مختصری از زندگینامه شهید آشكار روزبه

پاسدار شهيد آشكار روزبه در دهات و خانواده اي محروم و مذهبي و فقرزده چشم به جهان گشوده است . وي در سن هشت سالگي بود كه پدر خود را از دست داد و چنان بود كه از فقر و بيچارگي بسيار محروميت ها كشيد.
انتشار همزمان با سالروز شهادت

زندگینامه سردار شهید هاشم بندار – حر زمان

هاشم بندار در تاریخ ۱۳۶۶/۰۶/۱۹ كه در منطقه‏ ى عملیّاتى بر اثر اصابت تركش مجروح شد، در تاریخ۱۳۶۶/۰۶/۲۱ در بیمارستان شهید كامیاب بسترى گردید. سرانجام در تاریخ۱۳۶۶/۰۷/۰۱ به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

عكس و نوار سياه رنگ/شهيد نادر دده جاني

در ايام عزاداري امام حسين( عليه السلام) سقاي هيأت حضرت ابوالفضل( عليه السلام) بود وبا تواضع وفروتني در ميان دسته‌هاي سينه زني وزنجير زني حركت مي كرد وبه عزاداران آب مي داد....
شهدای شهریور

مختصری از وصیتنامه شهید يعقوب طيبى

اول وصيتم به پدرم كه رنجها و مرارتهاى بسيارى در طول اين چند سال زندگى متحمل شده اين است كه در برابر خداوند قادر و متعال روسفيد شدى زيرا فرزندى تربيت كردى كه فداى اسلام شده يعنى با خداوند معامله نمود و اجرت را از خداوند گرفتى.

سردار شهید غلامحسین اسداللهی / زندگی نامه شهید

شهید غلامحسین اسداللهی هشتم اسفند ماه 1362 در عملیات خیبر و در محور عملیاتی جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت می رسد.
من به خود نيامدم اينجا كه به خود باز روم

مختصری از وصیتنامه شهید سيد محنا رام نژاد

مردم به فكر آخرت باشيد بكاريد در دنيا تا در آخرت درو كنيد چنانچه يكى از معصومين مى فرمايد : به حساب خود برسيد قبل از اينكه به حسابتان برسند .
شهدای شهریور

مختصری از زندگینامه شهید نجف سرلاب

برادر شهيد نجف سرلاب فرزند ظفر در سال 1348 در روستاي چنگلوا در خانواده فقيري ديده به جهان گشود . او با يك زندگي ساده و پر از رنج و تلاش پرورش يافت .
شهدای شهریور

مختصری از وصیتنامه شهید علی صفدرافروز

درجبهه ها بيائيد ، نفس سركش درونى را از بين ببريد ، البته با نيت خالص چون اگر با نيت خالص نيامديد خداوند شما را يارى نمى كند و نفس شما به حال خودش مى ماند.
شهدای شهریور

مختصری از وصیتنامه شهید عبدالخالق هدايت كيش

من دراين‌دنيا هيچ چيز ندارم به غيرازيك‌جان‌كه آن‌را فداى اسلام ومسلمين‌ميكنم.
شهدای شهریور

مختصری از زندگینامه شهید علي بخش طاهري

شهيد كه درد بي مادري او را بسيار رنج مي داد و چهره اش در بين همكلاسان او مشخص بود با علاقه شديد به درس خود ادامه داد تا آنكه دوران ابتدائي را به پايان رسانيد

مرخصی داشت، رفت ماموریت و شهید شد/شهید محمد حسین خاكساري اشكذري

شهید محمد حسین خاكساري اشكذري سي ام خرداد 1342، در شهرستان اشكذر به دنيا آمد. پدرش عباسعلي، كشاورز بود و مادرش هاجر نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نوزدهم دي 1364، با سمت جانشين دوم لجستيك در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش توپ به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
در سالروز شهادت «حسین اسماعیلی عقدا» منتشر می شود؛

خاطره جالب و خواندنی؛ «مهمان مار» در جزیره مجنون

دوباره به سنگر برگشتم و به مار گفتم: ما امشب مهمان تو هستيم و اصلأ با ما كاري نداشته باش. بعد از چند دقيقه مار مثل اينكه از خواب بيدار شده باشد كشان كشان از سنگر بيرون رفت و سنگر را براي ما خالي كرد و ما كه خيلي گرسنه و تشنه بوديم ترس از مار را فراموش كرديم و دو نفر خوابيدند و من كشيك دادم.
شهدای شهریور

مختصری از زندگینامه شهیدجهانبخش آبسته

شهید جهانبخش در سال 1347 در روستای ماشمی چشم به جهان گشود.
طراحی و تولید: ایران سامانه