نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
قسمت نخست خاطرات دانش‌آموز شهید «سید حسین شجاعی»
خواهر شهید «سید حسین شجاعی» نقل می‌کند: «با تمام شدن صحبت‌های امام، سید حسین آماده رفتن شد. برادرم به شوخی گفت: مگه تو وزیری که باید اخبار و صحبت‌های رهبر و مسئولین رو گوش کنی؟ گفت: «هر کاری از دستمون برمی‌آد باید برای انقلاب انجام بدیم؛ از گوش دادن به خبر‌ها تا کشیک و نگهبانی دادن.»
کد خبر: ۵۴۲۶۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۰

خاطره‌ای از شهید ابراهیمی:
شهید«علی ابراهیمی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در خاطره ای از وداع آخر شهید آمده است: «آن صبح را هيچ وقت فراموش نمی‌کنم؛ شوهر عمه‌ام مانند دفعات قبل خداحافظی نمی کرد. البته با شکوه تر و با شوق بيشتر و پشت نگاه‌های عميقش رازی را پنهان می‌کرد که همه را در شک و ترديد انداخته بود.»
کد خبر: ۵۴۲۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲

مادر شهید «سروش اعرابی» نقل می‌کند: «چند روزی بود که مدام می‌گفت: مامان! فلانی لباس نداره. یکی از دوستانم کفش نداره. تا اینکه پرسیدم: چرا این‌ها رو می‌گی؟ سرش را پایین انداخت و گفت: می‌خوام لباس خودم رو بهش بدم من با پیرهن می‌رم مدرسه.»
کد خبر: ۵۴۲۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۲

نشست تخصصی دفاع مقدس با حضور «دکتر امیرمحمد عباس نژاد» در ملایر برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱

شهید علی محمد صحرایی از رزمندگان لشکر ۱۱ حضرت امیر (ع) سپاه ایلام است که مهر ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه خاطره ‌ای از این شهید والامقام با عنوان «پوتین‌های بهشت» منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۷

«مواد خوراکی که  برای منزلمان تهیه می‌کرد سهم آن‌ها در نظر می‌گرفت و در فرصت مناسبی به این خانواده می‌بخشید...» بخشی از خاطرات شهید «مناسب فام» از زبان همسر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

قسمت چهارم خاطرات شهید محمود مظاهری
خواهر شهید «محمود مظاهری» نقل می‌کند: «گفت: می‌دونی چرا می‌خوام زودتر برم؟ توی خواب آقایی رو دیدم. نورانی بود. گفت: زودتر بیا کربلا منتظرتم، چرا نمی‌آی؟»
کد خبر: ۵۴۱۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱

پدر شهید «عبدالحسین امین‌زاده» نقل می‌کند: «بهش گفتم: اگه می‌خوای بری جبهه برو آموزش ببین بعد برو! سعی کن حداقل ده نفر از دشمنان را بکشی که اگر شهید شدی خدا بگوید آفرین! که ده نفر را برای راه رضای من از میان برداشتی.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز تربیت بدنی، خاطرات این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

قسمت سوم خاطرات شهید محمود مظاهری
خواهر شهید «محمود مظاهری» نقل می‌کند: «محمود را در خواب دیدم و ازش پرسیدم: موقع شهادت درد زیادی کشیدی؟ جواب داد: نه، من همون لحظه‌های اول شهید شدم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته فراجا خاطرات این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

قسمت دوم خاطرات شهید محمود مظاهری
خواهر شهید «محمود مظاهری» نقل می‌کند: «پرسیدم: وسایل محمود رو چکار کردی؟ گفت: آقای موسوی، امام جمعه، ساعت محمود رو به یک نفر داد. اون هم مبلغی پول داد برای جبهه. ولی اون رو پس داد و پولش رو هم نگرفت.» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته فراجا خاطرات این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

برنامه شب خاطره با شهدا در مسجد ملاشکراله آران و بیدگل همراه با تجلیل از مقام شهدای نیروی انتظامی شهرستان برگزار شد.
کد خبر: ۵۴۱۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳

«جاوید در آخر ستون بود که کار نفر آخر حساس و مهم بود، پس از انجام مأموریت به منطقۀ خودمان بازمی‌گشتیم که جاوید را در اول ستون مشاهده کردم.» بخشی از خاطرات شهید «اسدان» از زبان هم‌رزم این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

خاطره ای درباره یک شهید
شهید «کرم کره بندی» چنر کبوتر داشت که به آنها علاقه زیادی نشان میداد. وقتی به جبهه رفت کبوترها را به ما سپرد تا از آنها مراقبت کنیم. سه روز قبل از شهادتش تمام کبوتر‌‌‌ها پرواز کردند و ما اثری از آنها ندیدیم. آن روز خبر شهادت کرم را به ما دادند. در ادامه خبر خاطرات زیبا از این شهید عزیز به نقل از خانواده اش بخوانید .
کد خبر: ۵۴۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰

رئیس بنیاد تاکستان:
دیوارنگاره شهید «علی رحمانی» با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در تاکستان انجام شد.
کد خبر: ۵۴۱۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۹

قسمت نخست خاطرات شهید محمود مظاهری
خواهر شهید «محمود مظاهری» نقل می‌کند: «چند لحظه‌ای ساکت ماند. فکر کردم ناراحت شد. با آرامش جواب داد: حق با تو است. باید دلیل مخالفتم رو زودتر می‌گفتم، ولی صدای پاشنه کفش‌هات توی خیابان جلب توجه می‌کنه!» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته فراجا خاطرات این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۹

خاطره خودنوشت شهید میرزایی «8»
شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «برادران عزيزم در عمليات بستان زخمی شدند و من در اين عمليات آر پی جی زن بودم...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۱۵۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷

همرزم شهید محمدتقی احمدلو می گوید: محمد تقی گفت؛ می‌رویم ماموریت «چملک قران» نمی‌دانم برمی‌گردیم یا نه. مرا حلال کنید و ببخشید. گفتم: تا حالا چنین حرف‌هایی سابقه نداشته است.
کد خبر: ۵۴۱۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

پدر شهید محمدتقی احمدلو در خاطراتش می گوید: پسرم محمدتقی درست بعد از اینکه شرایطم برای ثبت نام در کربلا مهیا نبود و او شخصا برای ثبت نام من اقدام کرد، به شهادت رسید و از امام حسین (ع) اذن شهادت گرفت.
کد خبر: ۵۴۱۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷

«رحمان هادی نژاد» یکی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس استان زنجان از چگونگی گرفتن اجازه والدینش برای حضور در جبهه خاطره ای را روایت می کند. در ادامه فیلم مربوطه را مشاهده کنید.
کد خبر: ۵۴۱۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۶

در این کلیپ حسن معینیان جانباز گران‌قدر ۴۵ درصد و راوی دفاع مقدس به نقل از آیت‌الله حق شناس خاطره ‌ای تکان‌دهنده از شهید والامقام «احمدعلی نیری» بیان می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۳