خاطره‌‌ای از شهید «غلام دهکاری»
يکشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۴
نوید شاهد استان هرمزگان خاطره‌ای از شهید والامقام «غلام دهکاری» را منتشر می‌کند.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید غلام دهکاری يكم فروردين 1340، در روستای پشته معز‌آباد تابعه شهرستان رودان ديده به جهان گشود. پدرش رضا، كارگر معدن بود و مادرش سكينه نام داشت.

تا سوم ابتدايی درس خواند. سال 1362 ازدواج كرد و صاحب يک دختر شد. بيستم خرداد 1364، در تپه تاژبان بانه هنگام درگيری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر و شكم، شهيد شد. پيكر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

دذ

خاطره‌ای از شهید غلام دهکاری (نوشته برادر شهید)

از زمان طفولیت این شهید در مراسمات سوگواری اباعبدالله و دیگر مراسمات مذهبی حضور چشمگیری داشت و از آن‌جایی که برادرم علاقه زیادی به شهید و شهادت داشت، برای رفتن به جبهه اسم‌نویسی کرد و سپس به جبهه اعزام شد.

از آن‌جایی که بردارم علاقه زیادی به شهادت داشت بر روی یکی از سنگ‌های معدن فاریاب نوشته بود که امیدوارم شهید شوم و این جمله را از همکاران برادرم شنیدم، چون برادرم در معدن فاریاب مشغول به کار بود و تا جایی که به یاد دارم وقتی غلام به جبهه رفت من 13 سال سن داشتم.

غلام علاقه زیادی به یتیمان داشت، ما دو خواهرزاده یتیم داشتیم که بردارم علاقه زیادی به این یتیمان داشت و به نظر من یکی از عوامل مهمی که باعث شده برادرم سعادت جبهه رفتن و شهادت را پیدا کند، همین علاقه و محبت بیش از حد به یتیمان بوده است.

یادم هست آن زمان که من در سوم راهنمایی درس می‌خواندم و آخرین دفعه‌ای که به دیدن ما آمده بود به من گفت امیدوارم که انشاالله شهید شوم و این مرتبه آخر است که همدیگر را می‌بینیم و دیگر بر نخواهم گشت، مواظب فرزند کوچکم باشید. حتی برای بار دوم که به دیدن ما آمده بود گفت احتمال اینکه شهید شوم زیاد است، چون که ما در گروه تکاوران منطقه فعالیت داریم و هر لحظه امکان درگیری وجود دارد.

شهید در شب ضربت خوردن امام علی(ع) در سال 1364 با خوردن یک گلوله به پیشانی‌اش به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

افتخار می‌کنم که برادرم در راه خدا به شهادت رسیده است که این افتخار نه تنها نصیب من شده بلکه نصیب تمامی افراد خانواده و این منطقه معزآباد و شهرستان شده است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده