خاطره‌‌ای از شهید «دوست محمد سالاری سیرمندی»
شنبه, ۰۵ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۰
فرزند شهید تعریف می‌کند: «با برداشتن کپسول حاوی بمب و انتقال آن با کمک شهید خانعلی ملایی، آن کپسول را به جایی دورتر از تجمع کارکنان شرکت گاز بردند و به شهادت رسیدند. پدر برای من نماد یک انسان بزرگ و فداکار است هرچند که او را ندیدم.»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «دوست محمد سالاری سیرمندی» بيستم ارديبهشت 1332، در روستای سيرمند از توابع شهرستان حاجی‌آباد ديده به جهان گشود. پدرش محمد (فوت1335) كشاورز بود و مادرش كنيز نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. كارگر شركت بود. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب يک پسر و دو دختر شد. دوم اسفند ماه 1365، در بندرعباس بر اثر انفجار بمبی كه در محل كارش توسط نيروهای سازمان مجاهدين خلق (منافقين) در كپسول گاز كار گذاشته شده بود، به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش واقع است.

ی

پدر برای من نماد یک انسان بزرگ و فداکار است

زمانی که پدرم شهید شد، من یک سال و شش ماه داشتم و اصلا به خاطر ندارم ایشان چه خصوصیاتی داشتن، اما آن‌ چه از دیگران شنیدم گویای این است که پدرم مردی مهربان و با‌گذشت بود، به حدی که جان خود را برای نجات جان همکارانش از دست داد. او با برداشتن کپسول حاوی بمب و انتقال آن با کمک شهید خانعلی ملایی، آن کپسول را به جایی دورتر از تجمع کارکنان شرکت گاز بردند و به شهادت رسیدند. پدر برای من نماد یک انسان بزرگ و فداکار است هرچند که او را ندیدم.

یکی از خصوصیات بارز پدرم مهمان نوازی و بزرگ منشی او بود. همیشه خانه مملو از حضور دوستان و آشنایان بود، پدر مهمان را حبیب خدا می‌دانست. او می‌گفت «رزق و روزی خانه با مهمان زیاد می‌شود»، درب خانه ما به روی هر بنده‌ای باز بود و من به این اخلاق پدرم می‌بالم چون پیرو دستورات خداوند بود.

(به نقل از فرزند شهید)

بسیار مهمان نواز بود

شب قبل از شهادتش در حال تعمیر خانه بودیم، من بابت خانه خیلی ناراحت و نگران بودم، دوست محمد به من گفت نگران نباش که همه چیز درست می‌شود. آخر شب حدود ساعت 12 به من گفت که یک تخم‌مرغ برایش بپزم، می‌خواستم دو عدد تخم مرغ برایش بپزم که گفت نه یکی را برای صبحانه بچه‌ها بگذار. او بسیار مهمان نواز بود و اخلاق بسیار خوبی داشت.

(به نقل از همسر شهید)

ی

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده