خواهرانم همچون زينب كبرى(س) پاسدار خون شهدا باشید
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «خلیل بارانیزاده» دهم فروردين 1343، در روستای چلو از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش علی، راننده بود و مادرش حكيمه نام داشت. تا دوم راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار كميته فعاليت میكرد. شانزدهم مهرماه 1365، در پاسگاه بزم چابه چابهار هنگام درگيری با اشرار بر اثر اصابت گلوله به كتف، شهيد شد. مزار وی در شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
خواهرانم همچون زينب كبرى (س) پاسدار خون شهدا باشید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ ابن الشّهيد السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ.
با سلام و درود خداوند بر بزرگ منجى عالم بشريت حضرت امام عصر(عج) و نايب بر حقش امام المسلمين حضرت امام خمينى و سلام بر تمام انبياء به خصوص خاتم انبياء حضرت محمد(ص) و سلام و صلوات بر خامس آل عبا و چهارده معصوم(ع)، سلام و درود خداوند بر تو اِى امام حسين(ع) و بر متعلمان تو و بر شهيدان هميشه جاويد و شاهد بر اعصار و ادوار و آفاق كه با سرخى خون خود نداى هل من ناصر تو را لبيک گفتند و بر آنان كه بر تعهد خويش وفادار ماندند و به سوى تو شتافتند و كربلاى ثانى را در جنوب و غرب كشور اسلامى ما به وجود آوردند. پس به حق آنها پيروان راستين شمايند، خودت آنها را يارى كن. اِى حسين عزيز اگر كوفيان تو را تنها گذاشتند و به ياريت نيامدند بيا و در كربلاى ايران تماشا كن، ببين پيروانت با يزيديان زمان با استعانت از خداوند قهار و الهام از خون پاک تو چگونه بر آنها مىتازند و براى استقبال از سعادت و شهادت از همديگر سبقت مىگيرند و چون كبوترانى خوش پرواز از قفس تن رها و سبک بال و عاشق به سوى معبود خويش پرواز مىكنند و دشمنان كور دل كه گوشهايشان سنگين و قلبهايشان مهر قساوت خورده است به هوش باشند كه من و هزاران چون من با بينش كامل و عقيدهاى سالم و روشنتر از آب زمزم اين راه را انتخاب و در برابر تمامى بىعدالتى و خودخواهى و زورگويى آنها تا پاى جان ايستاده و اگر صد جان داشته باز هم براى يارى دين حق فدا مىكردم و چه افتخارى بالاتر از اين.
اما شما اِى امت حزبالله، اِى امت اسلام، مردم هميشه در صحنه و غيور ايران اسلامى، اِى تک درخت شورهزار كفر و اِى جهانى، به خود آى و فرصت را غنيمتدار. عَلَم مبارزه را بر دوش گير و راه امام حسين(ع) را گزين، تا فردا از شفاعت حسين برخوردار گردى.
در اين برهه از زمان لحظهاى درنگ يا خداى نخواسته غفلت جايز نيست. هميشه گوش به فرمان پير جماران باشيد تا رستگار شويد. اما شما اِى پدر گرامى و مادر مهربانم، بسی شرمندهام كه حق فرزندى را نتوانستم ادا كنم ولى از آنجاییكه شما پدر و مادر بزرگوار، رئوف و مهربانى هستيد مىدانم كه مرا خواهيد بخشيد. شماها پس از خدا و رسول اولين كسانى هستيد كه بيش از همه برگردنم حق دارین، چه زحماتى كه براى من نكشيدى. مادر گرامى شبهاى طولانى براى من بيدار ماندى و خواب شيرين را بر خود حرام كردى. پدر عزيز شكم خود را گرسنه نگه داشتى تا من سير گردم و خواب، ناراحتى، آسايش و لذتهای دنيا را براى رشد و سلامتى من بر خود كنار گذاشتى و زحمات زيادى متحمل شدى و حقوق زيادى بر من داريد. اميدوارم مرا حلال كنيد و از روى بزرگوارى، مورد عفو و بخشش قرار دهيد. مىدانم آرزوى عروسىام را داشتيد. ولى بدان من لحظاتى بعد از هجرت از اين عالم خاكى در حجله عروسى هستم آن هم نه اين عروسیهاى فانى دنيا. پس مادر گرامى در عروسى من لباس سياه مپوش، محزون و غمگين مباش. همچنين شما پدر بزرگوارم، اِى فرشته مهربانى كه برايم رنجهاى بسيار كشيدى، در راه بدرقه جوانت تا حجله دامادى خوشحال باش بگذار تا دشمن از خوشحالى شما بميرد.
و شما برادران ارجمند و خواهران عزيزم، مىدانم برادران گرامىام سرمايه ارزشمند اسلام و ايران دلاور خيز هستند و خواهران گراميم نيز چون زينب كبرى(س) پاسدار خون شهدا باشند. هميشه يار اسلام و امام باشيد. و شما جوانهاى برومند وطن، برادران و سروران گرامى، امام عزيز و مسئولين كشور اسلامى را تنها نگذاريد و لحظهاى از پاسدارى ميهن اسلامى غافل نباشيد. نصيحتم به شما اين است كه پيرو هوى و هوس نباشيد و به حرفهاى امام گرامى گوش فرا دهيد و آرزوهاى دل را زير پا گذاريد. به اميد پيروزى خون بر شمشير.
والسلام على من اتبع الهدى
انتهای پیام/