خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله احمدی‌زاده شغویی»
شنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۵۵
دوست و همکار شهید تعریف می‌کند: شهید به من گفت؛ من عاشق شهادتم و می‌خواهم با شهید شدنم به معشوق واقعی برسم، تا زمانی که به شهادت برسم به جبهه می‌روم.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «عبدالله احمدی‌زاده شغویی» دوم مرداد 1338، در روستای تهلو از توابع شهرستان بندرخمير به دنيا آمد. پدرش اسماعيل، كارگر بود و مادرش عايشه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست ‌و چهارم آذر ماه 1361، در اشنويه هنگام درگيری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به پشت و پا، شهيد شد. مزارش در گلزار شهدای شهرستان بندرعباس واقع است.

ت

می‌خواهم با شهید شدنم به معشوق واقعی برسم

جنگ که شروع شد، عبدالله حدود بیست سال سن داشت که اسلحه‌اش را برداشت و از همه چیزش گذشت و به فرمان رهبر انقلاب خمینی بت شکن لبیک گفت. به یاد دارم که هر وقت عبدالله از جبهه برمی‌گشت، حتی اگر نیمه‌های شب بود، اول پیش ما می‌آمد، پدر و مادرم را بیدار می‌کرد و با آن‌ها می‌نشست و از جبهه و فداکاری‌های رزمنده‌ها صحبت می‌کرد.

به خاطر دارم زمانی که شهید در یکی از مرخصی‌هایش که بعد از چهار ماه از جبهه آمده بود، پیش او رفتم و گفتم؛ عبدالله تو تا کِی به جبهه می‌روی؟ گفت؛ من عاشق شهادتم و می‌خواهم با شهید شدنم به معشوق واقعی برسم، تا زمانی که به شهادت برسم به جبهه می‌روم و از کشور و دین خویش دفاع خواهم کرد.

شهید در خانواده ما از همه جهات مشهور بود، وی فردی با اخلاص، با تقوا، مومن و بسیار مهربان بود، همیشه و تحت هر شرایط به مسجد می‌رفت و در آن مکان مقدس نماز می‌خواند.

زمانی که ماه مبارک رمضان بود هر شب به مراسم قرآن خوانی می‌رفت و در این میان من و برادرانم را نیز همراه با خود به مسجد می‌برد. با وجود اینکه سنم پایین بود و هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم من را به خواندن قرآن و نماز تشویق می‌کرد و می‌گفت؛ برادر، اگر ایجاب کند که من اسلحه را بر دست گیرم و با دشمنان مقابله کنم، وظیفه شما حفظ مساجد و برپایی مراسمات قرآنی در آن است.

(به نقل از پسر دایی شهید، عبدالجلیل احمدی‌زاده)

ت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده