در میدان جهاد، سرباز امام زمان(عج) بودن را افتخار میدانم
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «قنبر زارع تازیانی» يكم فروردين 1341، در روستای تازيان پايين از توابع شهرستان بندرعباس ديده به جهان گشود. پدرش ابراهيم، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. هفتم بهمن ماه 1365، در امالرصاص عراق (درياچه ماهي) به شهادت رسيد. پيكرش در منطقه باقی ماند و يازدهم اسفند ماه 1376، پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید:
در میدان جهاد، سرباز امام زمان(عج) بودن را افتخار میدانم
بسم الله الرحمن الرحيم
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ»
(خدا کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او جهاد می کنند گویی بنایی پولادین و استوارند. خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست میدارد.)
حمد و سپاس خداوند بزرگ را میگویم که مرا از منجلاب سیاهیها و غفلتها و شهوات و بیهودگیها نجات داد و توفیق مجاهدت و شهادت در راهش را عطا فرمود و در مسیر خودم مرا از دنیای مادی به دنیای معنوی و از زندگی حیوانی به زندگی ملکوتی سوق داد. باز هم خداوندا، من خودم میدانم که فردی هستم گناهکار و سیاهرو در پیشگاه تو و نتوانستهام شکرگزار نعمتهایی که به من دادهای باشم. خداوندا، پروردگارا، میدانم که تو رحیم و بخشندهای، توبه این حقیر که از سوز دل برمیخیزد، بپذیر.
سلام و صلوات بر پیامبر عظیمالشأن اسلام، محمد بن عبدالله و اهل بیت معصومش و منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله الاعظم امام عصر(عج) و رهروان راه او و سلام و درود بر نایب بر حقش ابراهیم زمان امام خمینی و سلام بر شهیدان از صدر اسلام تاکنون و مردم شهیدپرور ایران.
چون این حقیر علاقه زیادی داشتم که در جبهه باشم، در این راه تلاش زیادی میکردم تا اینکه به این دانشگاه خودسازی اعزام شدم. به هر دری که میزدم، آن درب به رویم بسته بود، تا اینکه روزی درِ رحمت الهی به رویم گشوده شد تا برای چندمین بار به جبهه بروم و در کنار برادران مؤمن و ایثارگر و آنهایی که خداوند برای لشکر اسلام انتخاب کرده بود، یعنی عاشقان لقاء الله، که نور خدا در وجودشان جلوهگر بود، بجنگم. هر چند که خود را شایسته سرباز امام زمان(عج) نمیدانستم ولی در ناامیدی بسا امید است. گویی سعادت به این حقیر رو آورده بود تا بتوانم کاری کوچک برای اسلام و انقلاب انجام دهم، آن هم با جانم. چون میدانم که در این مقطع زمانی اسلام بیشتر به خون نیاز دارد، همانند همه جوانان جان بر کف که جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و به اسلام هدیه کردند.
من هم میدانم که هرگاه پرچمی از دست علمداری بیفتد، علمدار دیگری به میدان میآید و علم را برمیدارد. و دنیا بداند ملتی که چنین جوانانی از خود گذشته دارد، شکستناپذیر است. جوانانی که به اسلام و امام خود عشق میورزند و به خاطر معشوق خود (الله) آنقدر بال و پر میزنند تا اینکه خونشان در راه معشوق بر زمین بریزد و خون همین برادران است که جهان را به لرزه درآورده است.
وشما ای دریای بیکران انسانها، ای مسلمانان جهان، بپا خیزید و با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح بردارید و از حق و رسالت انسانی و اسلامی خود دفاع کنید و اگر در این راه کشته شوید، باز هم پیروز هستید. بدانید که خداوند جنگ و مشکلات بندگان خود را به عنوان آزمون قرار میدهد و اکنون ما هم در آزمایش خداوند هستیم. شما سعی کنید از این آزمایش سربلند بیرون آیید، انشاءالله تعالی.
اینجانب به تمامی انسانهای مؤمن سلام میرسانم و میگویم از جایی که صدای رعدآسای اللهاکبر حکم فرماست و در اینجا انسان را به یاد نزول وحی میاندازد، و خون بهترین عزیزان در دشت و صحرا شناور است و یادآور کربلای حسین (ع) است. این رزمندگان همانند جنگجویان صدر اسلام در خاک و خون غلتیده و صفحه تاریخ را ورق میزنند و پیدرپی شعار لا اله الا الله و الله اکبر سر میدهند و بدین وسیله ملحدان را درس میدهند که باید چگونه زیست و چگونه مرد و قدرت ایمان و تکیه بر خداوند را نشان میدهند که چگونه پیروزی میآورد و چگونه دو ابر قدرت شرق و غرب را به زانو در میآورد.
شما خواهر و برادر عزیز، ما سربازان امام زمان(عج)، مصمم و با ارادهای استوار و ایمانی راسخ در برابر هرگونه توطئه علیه اسلام و در برابر صدام و صدامیان، این دست پروردگان آمریکا ایستادهایم تا زمانی که خون در بدن داریم و قدرت اسلام را به آنها نشان میدهیم، تا زمانی که خداوند ما را به فیض شهادت برساند. پس خواهران و برادران مؤمن، شما هم همینطور باشید.
و من در اینجا میگویم همانطور که برای امام حسین(ع) و فرزندانش گریه میکنید و میگویید: «ای کاش ما در صحرای کربلا بودیم و در رکاب امام علیه کافران میجنگیدیم و در این راه کشته میشدیم.» اکنون هم همان صحرا و همان جنگ علیه کفر است و اسلام فریاد میزند و یاری میخواهد. این نیز برای آزمایش ما و شماست که چقدر شعار میدهیم. از شما مردم میخواهم که در اینجا ایثار کنید و خود را نشان دهید و به ندای اسلام لبیک بگویید و فرزندانتان را به جبهه جنگ در هر کجا که اسلام نیاز دارد بفرستید که چنین صحنههایی تکرار نمیشود.
خداوند متعال میخواهد بندگان خود را مورد آزمون قرار دهد و من امیدوارم که شما خوب این آزمایش را پس بدهید. پدر و مادر، تا جایی که اسلام به خون نیاز دارد و باید تمام فرزندانتان را به اسلام هدیه کنید و ندای امام زمان را از دل و جان لبیک بگویید. من میدانم که شما چنین هستید، چرا که تا به حال بودهاید.
ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و احکام قرآن و کوتاه کردن دست جنایتکاران آماده قیام شده است، از هیچ چیزی باکی ندارد و تا آخر ایستاده است.
وسلام عليكم ورحمة الله وبركاته