عروسی که همسرش را برای شهادت بدرقه کرد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «محمد تاجدینی» سیام شهريور 1344، در روستای سرنی از توابع شهرستان ميناب به دنيا آمد. پدرش مراد، كارگر بود و مادرش معصومه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1364 ازدواج كرد. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم بهمن ماه 1364، در فاو عراق به شهادت رسيد. تا كنون اثری از پيكرش به دست نيامده است. مزار يادبود او در زادگاهش واقع است.
عروسی که همسرش را برای شهادت بدرقه کرد
هر چقدر از خوبیهای فرزند شهیدم بگویم، باز هم کم گفتهام. محمد یکی از جوانان غیور این سرزمین بود، عاشق جبهه و شهادت. هر صبح بعد از نماز، گوسفندان را به کوه میبرد و عصر، خسته اما با چهرهای گشاده بازمیگشت. کار میکرد، کمک خرج خانواده بود و از تنبلی و تنپروری بیزار. روزها به دامها رسیدگی میکرد و شبها زیر نور کم سوی چراغ نفتی درس میخواند.
یک شب با صدای قرآن خواندنش از خواب بیدار شدم. سر سجاده نشسته بود و زمزمه میکرد. کنارش نشستم، دستم را روی شانهاش گذاشتم و گفتم:
"محمدجان، تنها آرزویم ازدواج و سر و سامان گرفتن توست. آرزو به دلم نگذار، بگذار برایت به خواستگاری بروم."
نگاه معصومانهاش را به چشمانم دوخت و گفت:
"الان که جنگ است، بگذار اول جنگ تمام شود."
چند روز بعد لباس رزم پوشید و آماده رفتن شد. سه ماه بعد که برگشت، دختر خالهاش را به عقدش درآوردیم، اما شوق جبهه هنوز در دلش بود. به همسرش گفته بود که اجازه رفتن بدهد، و او هم با دستان خودش لباس رزم بر تن شوهرش کرد و راهیاش ساخت.
همسرش میگفت: "موقع رفتن گفت که این بار بازگشتی در کار نیست..."
و درست همانطور شد که خودش گفته بود.
(به نقل از مادر شهید، معصومه احمدی)