وصیت‌نامه شهید «قنبر شکوهی»
شنبه, ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۰۸
شهید «قنبر شکوهی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: خواهرانم! باید زینب‌وار باشید، اخلاق حضرت زینب(س) را الگوی خود قرار دهید و برایم گریه نکنید. و شما، برادرانم! امام را تنها نگذارید و نگذارید اسلحه من در بیابان‌های جبهه بر زمین بماند.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «قنبر شکوهی» دهم مهر ماه 1329، در روستای دره شور از توابع شهرستان جيرفت ديده به جهان گشود. پدرش غلامعباس (فوت1361) كشاورز بود و مادرش دُخی نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب يک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در عمليات بيت‌المقدس در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسيد. اثری از پيكرش به دست نيامد. مزار ياد بود وی در صحن مسجد امام صادق(ع) شهرستان بندرعباس واقع است.

شهادت در راه خدا، افتخار من است

وصیت‌نامه شهید:

خواهرانم! حضرت زینب(س) را الگوی خود قرار دهید

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
(آن‌هایی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نیستند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.)

به نام خدایی که حضرت محمد(ص) رسول اوست، همان خدایی که با چند تار عنکبوت، پیامبرش را از مرگ حتمی نجات داد.
به نام خدایی که انسان را از گِل آفرید و از روح خود در او دمید و او را بشری کامل در زمین قرار داد.
به نام خدایی که حضرت ابراهیم(ع) را در دل آتش حفظ کرد، کارد را از بریدن گلوی اسماعیل بازداشت و قوچ قربانی فرستاد.
به نام خدایی که حضرت یوسف(ع) را از چاه به عزت پیامبری رساند.
به نام خدایی که حضرت موسی(ع) و یارانش را از دریا نجات داد و فرعون و سپاهش را در امواج خروشان غرق کرد.
به نام خدایی که همه این نعمت‌ها را برای آسایش بشر آفرید.
و به نام خدایی که در راه او با ستمگران می‌جنگیم، جانمان را فدا می‌کنیم و کشته شدن در این مسیر را شهادت می‌دانیم.

برادران مجاهد! همیشه در جبهه‌ها، ضربه‌ای محکم بر نیروهای رو به زوال صدامی وارد کنید.

پیامم به پدر و مادرم؛ بعد از شهادتم گریه نکنید. هر وقت یاد من افتادید، لحظه‌ای را به خاطر بیاورید که امام حسین(ع)، لباس رزم را بر تن حضرت علی‌اکبر(ع) می‌پوشاند و او را راهی میدان می‌کرد. بعد از یاد سیدالشهدا و یارانش، از من هم یادی کنید.

پدر عزیزم! امیدوارم مرا ببخشید. شما با دستان پینه‌ بسته و قامت خمیده‌تان، مرا بزرگ کردید و برایم زحمات فراوان کشیدید. من را در راه اسلام هدیه کردید، پس از شما طلب عفو دارم.

مادر مهربانم! شما شب‌های سرد زمستان مرا در دامان خود پروراندید و زحمات بسیاری برایم کشیدید. از شما نیز امید بخشش دارم. خواهشی دارم که از تمام خواهران و اعضای خانواده برایم حلالیت بطلبید.

و اما خواهرانم! باید زینب‌وار باشید، اخلاق حضرت زینب(س) را الگوی خود قرار دهید و برایم گریه نکنید.

و شما، برادرانم! همان‌طور که تا قبل از شهادتم برای حفظ جمهوری اسلامی تلاش می‌کردید، از این پس نیز ثابت‌ قدم باشید. امام را تنها نگذارید و نگذارید اسلحه من در بیابان‌های جبهه بر زمین بماند و در خاک بپوسد. برایم ناراحت نباشید، بلکه افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب برادرتان شد.

آخرین وصیتم به خانواده‌ام؛ برای من ناراحت نباشید و اگر کسی از اقوام مشتاق دیدن پیکر من بود، مانع نشوید که خداوند اجر بیشتری به شما خواهد داد. همچنین از همه همسایگان و آشنایان برایم حلالیت بطلبید.

پدر عزیزم! نذر کرده بودید که پس از پایان خدمتم، با هم به زیارت حضرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) برویم. اما شهادت نصیب من شد. شما می‌توانید به جای من، فرزندم عباس را با خود ببرید.

والسلام

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج)، خمینی را نگه‌دار
الهی آمین، یا رب العالمین

شهادت در راه خدا، افتخار من است

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده